وکیل فوت شده در هالیفکس متهم به اخاذی از موکلین اش بود!
مرد جوان به افسر پلیس توضیح داد که بیلی اسپارکس، وکیل اهل هالیفکس، او را به بازی گلف و به کازینو برده بود، هزینه غذا و آبجو را پرداخت کرده و به او اجازه داده بود روی کاناپه بخوابد.
اما در آگوست 2023، مرد جوان رازی را با پلیس مورد اعتمادش در میان گذاشت. او گفت که حدود دو سال است که اسپارکس از او اخاذی می کند ودر ازای وکالت او، درخواست عکس ها و فیلم های مستهجن از او را دارد.
اسپارکس، 52 ساله، اوایل سال جاری، چند روز پس از بازرسی پلیس از خانه اش که به عنوان دفتر کار نیز استفاده می شد، در خانه اش در هالیفکس خودکشی کرد. پلیس به او گفت در مورد ادعاهای موکلین آسیب پذیر مبنی بر اخاذی و سوء استفاده جنسی اسپارکس از آنها تحقیق می کند.
جزئیات ادعاها و تحقیقات پلیس در سوابق دادگاه از حکم بازرسی، مشخص شده است.
با وجود مرگ مظنون اصلی، که هرگز رسما متهم نشد، پلیس هالیفکس به پیگیری پرونده ادامه می دهد که شامل یک فرآیند قضایی محرمانه و احتمالا طولانی خواهد بود.
دادستان پیتر دوستال، گفت: اگرچه اسپارکس مرده است، اما منفعت عمومی ایجاب می کند که تحقیقات ادامه داشته باشد تا تعیین شود آیا قربانیان بیشتری وجود دارند یا خیر.
دوستال گفت: ادعای سوء استفاده جنسی وکیل از موکلان آسیب پذیر، به ویژه جوانان، نگران کننده است و باید با دقت و صرف نظر از اینکه به پیگرد قانونی ختم می شود یا خیر، مورد بررسی قرار بگیرد.
پیامدهای تحقیق می تواند گسترده باشد. برخی از طرفین می توانند خواهان بررسی مجدد یا بازگشایی پرونده هایی باشند که اسپارکس به عنوان وکیل مدافع روی آنها کار کرده بود.
اسپارکس در بریتیش کلمبیا بزرگ شد و بعدا راهی هالیفکس شد. جایی که سال ها در کازینوی مرکز شهر کار کرد. او در نهایت در دانشکده حقوق تحصیل کرد و در سال 2017 مجوز وکالت خود را کسب کرد.
طبق سوابق دادگاه، اسپارکس به مردان جوان و مشکل دار و گاهی نوجوانان اجازه می داد در خانه اش بمانند و گاهی اوقات آنها را فرزند خوانده خود معرفی می کرد.
اتهامات وارده به اسپارکس از سوی 4 موکل طرح شده اند. یکی از قربانیان ادعایی، گفت از سن 18 سالگی قربانی اخاذی بوده است. اسپارکس او را تهدید کرده بود اگر عکس های برهنه (آلت تناسلی) خود را برایش ارسال نکند، در دادگاه حاضر نمی شود. این فرد در عین حال اعتراف کرد که اسپارکس هزاران دلار برای او خرج کرده بود.
