دروغگو رسوا میشود؛ ردپای دروغ همیشه در حرفهاست

بسیاری از ما فکر میکنیم برای فهمیدن دروغ باید به چشمهای طرف مقابل نگاه کنیم. اما علم میگوید سرنخ اصلی همیشه در کلمات نهفته است.
جیمز دبلیو پنبیکر، استاد رشته روانشناسی پس از بررسی هزاران نمونه دروغ کشف کرده است که زبان گفتاری و نوشتاری افراد هنگام دروغگویی الگوهای خاصی دارد.
نشانهها کداماند؟
نخست اینکه دروغگوها معمولاً از جزئیات فرار میکنند. داستانشان مبهم است و فاقد «چه کسی»، «کجا» و «کی» مشخص است. در مقابل، روایتهای واقعی پر از جزئیات دقیقاند.
دروغگوها همچنین بیشتر از کلمات احساسی استفاده میکنند: عباراتی مثل «خیلی ناراحت بودم» تا قصهشان باورپذیرتر شود. اما در روایت واقعی، احساسات بهطور طبیعی از خلال واقعیتها نمایان میشود و نیاز به اغراق نیست.
یک نشانه دیگر، فاصلهگذاری زبانی است. افراد راستگو بیشتر از «من» و «منظورم» استفاده میکنند و مسئولیت حرفشان را میپذیرند. دروغگوها اما بیشتر به «تو» یا «یکی» متوسل میشوند تا خود را از ماجرا جدا کنند.
حتی افعال هم لو دهندهاند. چون دروغگویی مستلزم ساختن یک سناریوی لحظهای است، فرد از افعال حرکتی و عملمحور بیشتری استفاده میکند. همین باعث میشود گاهی خطاهای منطقی یا آشفتگی در ترتیب وقایع دیده شود.
الگوهای گفتاری هم گویای نکات فراواناند: مکثهای طولانی، استفاده مکرر از «اِ…» یا «اوم…» و جستجوی کلمه. اینها نشانه تلاش ذهنی برای حفظ یک داستان غیرواقعی است.
و سرانجام، چهره نیز حقیقت را لو میدهد. میکرواکسپرشنها یا حرکات ریز و غیرقابلکنترل صورت مثل لبخند ساختگی یا لحظهای از انزجار، میتوانند از درون ماجرا خبر دهند.
به بیان ساده، دروغ گفتن کار آسانی نیست؛ زیرا زبان، منطق و حتی چهره ما دیر یا زود حقیقت را فاش میکنند.