حقایق تلخی که معلمها آرزو میکنند والدین درباره فرزندانشان بدانند

معلمها در طول هفته شاید بیشتر از هر بزرگسال دیگری با فرزند شما وقت می گذرانند. این یعنی آنها رفتارها، عادتها و الگوهایی را میبینند که ممکن است در خانه اصلاً به چشم نیاید. با این حال، بسیاری از والدین زمانی که این مشاهدات با آنها مطرح میشود، جبهه میگیرند یا آن را انکار میکنند. اما نادیده گرفتن این بازخوردها نه به نفع والدین است، نه کودک، نه معلم.
۱. فرزند شما همیشه قربانی ماجرا نیست
وقتی معلمی درباره درگیری یا مشکلی صحبت میکند، اغلب والدین فرض را بر بیگناهی کامل فرزندشان میگذارند. این در حالی است که گاهی خود دانشآموز آغازگر مشکل بوده است.
۲. شکست، مهارتهایی میآموزد که با درس دادن مستقیم یاد گرفته نمیشوند
اگر فرزندتان تکلیفش را فراموش میکند، بیادبی میکند یا تقلب میکند، اجازه دهید با پیامد کارش روبهرو شود.
۳. قوانین برای همه دانشآموزان یکسان است
بعضی والدین مرتب درخواستهایی مثل جای خاص، زمان اضافه یا استثناهایی برای فرزندشان دارند. اما نظم کلاس و یادگیری موثر، وابسته به یکدستی قوانین است.
۴. یک درس خستهکننده هم میتواند مفید باشد
یادگیری همیشه سرگرمکننده نیست و قرار هم نیست که باشد. تحمل درسهای خشک و تمرکز روی مطالب غیرجذاب، بخشی از پرورش نظم و پایداری ذهنی است.
۵. معلمها از تماس با والدین سودی نمیبرند
هر تماس یا ایمیلی از سوی معلم، زمان و انرژی زیادی میبرد. معلم بابت این مکاتبات نه پاداش میگیرد و نه مرخصی. پس اگر موردی را گزارش میدهد، هدف کمک است، نه انتقاد از فرزند شما.
- والد خفن بودن همیشه به نفع فرزندتان نیست
اینکه بگذارید فرزندتان همهچیز را خودش مدیریت کند شاید مستقل به نظر برسد، اما باعث سردرگمی و قضاوتهای اشتباه میشود. نوجوانان هنوز در حال یادگیری تصمیمگیریاند و به ساختار نیاز دارند. - مهارتهای ابتدایی را خیلی دیر آموزش میدهید
مهارتهایی مثل بستن بند کفش، جمع کردن وسایل و نظم شخصی را باید پیش از مدرسه یاد داد تا وقت ارزشمند کلاس گرفته نشود. - غیبتهای سفر، عقبماندگی واقعی ایجاد میکنند
برخی خانوادهها برای تعطیلات فرزندشان را از مدرسه بیرون میکشند. اما مدرسه روی برنامه میچرخد و فرصتها تکرارشدنی نیستند. حتی یک هفته غیبت میتواند باعث شکافهای آموزشی شود که بهراحتی پر نمیشوند.