تشخیص ADHD پس از سالها درمان

فرانچسکا جکسون، ۲۹ ساله، درمانگر اسپا از چشایر، برای مقابله با اضطراب، عزت نفس پایین و خستگی، به الکل پناه برد و از داروهای تجویزی مانند کدئین سوءاستفاده میکرد. اما دو سال پیش، زمانی که به مرکز ترک اعتیاد مراجعه کرد، تازه متوجه شد که علت اصلی مشکلاتش چه بوده است. او داستانش را روایت میکند: در تمام عمرم همیشه با احساساتم درگیر میشدم و نمیدانستم چگونه آنها را مدیریت کنم. اغلب روزانه تا 60 بار از خود بیخود میشدم. تغییرات خلقی داشتم و افکار منفی به سراغم میآمد. انگیزه نداشتم و چندین بار در روز از خستگی بیحال میشدم. حافظهام خراب بود و نمیتوانستم اطلاعات را به یاد بیاورم. هیچ وقت نمیدانستم این ویژگیها ممکن است به ADHD مربوط باشند، زیرا فقط در مورد بیشفعالی شنیده بودم. همیشه پیش پزشک میرفتم و میگفتم “یک مشکلی دارم” ولی داروهای ضدافسردگی یا درمان دریافت میکردم و هیچ تغییری احساس نمیکردم.
من همیشه با مشکلات روحی دست و پنجه نرم کردهام. زمانی که پدر و مادرم از هم جدا شدند، تنها یک سال داشتم و با پدرم زندگی میکردم. در نوجوانی به دلیل مشکلات مدرسه و زورگوییها، اعتماد به نفس پایینی داشتم. علاوه بر این، از اسکولیوز رنج میبردم که باعث ایجاد انحراف شدید در ستون فقراتم شده بود و من مجبور شدم جراحی کنم. زندگیام پر از احساسات منفی و درد بود. در سن 14 سالگی حتی تلاش به خودکشی کردم، چون احساس میکردم هیچکس به من نیاز ندارد و نمیتوانستم با احساساتم کنار بیایم.
با اینکه در بیمارستان بستری شدم، همچنان در یک چرخه از خوددرمانی با الکل و داروهای مسکن گرفتار بودم. زمانی که 19 ساله شدم، وارد یک رابطه آسیبزا شدم و به دلیل اعتماد به نفس پایین نتواستم از آن بیرون بیایم. نوشیدن الکل و مصرف دارو برایم عادی شده بود.
در سن 26 سالگی، زمانی که دیگر نمیتوانستم به زندگی ادامه دهم، به پیشنهاد پدرم به درمانگاه خصوصی رفتم. در طول درمان، یک روانشناس به من گفت احتمالاً ADHD دارم و از من خواست این موضوع را بررسی کنم. بعد از یک سال، من تشخیص ADHD را دریافت کردم. حالا میفهمم که بسیاری از رفتارهایم ناشی از این اختلال بوده است.