اگر ما از میمون آمدهایم، چرا هنوز میمونها وجود دارند؟ پاسخ شگفتانگیز علم

همه ما تصویری مشهور از تکامل انسان را دیدهایم: ردیفی از موجودات شبیه میمون که قدمبهقدم به انسان مدرن ختم میشود. این تصویر، هرچند جذاب، یک پرسش قدیمی را زنده میکند: اگر ما از میمونها تکامل یافتهایم، پس چرا هنوز میمونها وجود دارند؟
پاسخ دانشمندان ساده اما تکاندهنده است: تکامل نردبانی رو به بالا نیست، بلکه درختی پرشاخه است. انسان و میمونها میلیونها سال پیش از یک نیاکان مشترک جدا شدند؛ هر شاخه مسیر خاص خود را رفت و هنوز هم ادامه دارد. درست همانطور که نئاندرتالها شاخهای دیگر از این درخت بودند، میمونها هم شاخههایی زنده و موفقاند، نه نسخهای ناقص از انسان.
اما چرا آنها مانند ما باهوش نشدند؟ حقیقت این است که هوش انسانی فقط یکی از بیشمار ابزارهای بقاست. میمونهایی که در جنگل با گیاهان و گروههای اجتماعی کوچک زندگی میکنند، نیازی به همان سطح پیچیدگی ذهنی ندارند. در واقع، بسیاری از دانشمندان پرسش را برعکس میکنند: چرا انسانها مانند بونوبوها تکامل نیافتند؛ موجوداتی که بدون جنگ و کشتار زندگی میکنند؟
بنابراین، انسان هدف نهایی تکامل نیست. ما تنها یکی از شاخههای بیشمار درخت حیات هستیم، در کنار میلیاردها گونه دیگر که هر یک بهنوبه خود شگفتانگیز و موفقاند.
آیا روزی میمونها میتوانند «انسانگونه» شوند؟ شاید. اگر شرایط محیطی تغییر کند یا انسانها از زمین محو شوند، ممکن است برخی شاخههای نخستیها راهی تازه در پیش بگیرند. اما موجودی که پدید میآید، هرگز انسان نخواهد بود؛ بلکه گونهای نو، با شکلی کاملاً متفاوت.
بقای میمونها در کنار ما نشانه نقص تکامل نیست؛ بلکه یادآوری است از اینکه طبیعت، کمالگرا نیست، بلکه خالق تنوع است.