اعتراف پرستاری که روزی ضد واکسن بود: اشتباه کردم!

من، لیدیا گرین، پرستاری هستم در یک شهر کوچک در شمال آلبرتا، جایی که کوههای راکی در افق میدرخشند. سه فرزند دارم و عاشق زندگی در این استان و بزرگ کردن آنها هستم. در مرکز سلامت جامعه کار میکنم، جایی که اورژانس، کلینیک مراقبتهای ویژه و خدمات سرپایی را ارائه میدهد. با داشتن بیماری کرون، میدانم معنای واقعی مراقبت دلسوزانه چیست و تجربه حضور کنار بیماران در بدترین روزهای زندگیشان برایم دلنشین است.
اما اکنون آلبرتا با بحرانی مواجه است که نسلها شاهد آن نبودهاند: بازگشت سرخک. بیش از 1400 نفر مبتلا شدهاند، بیشتر از کل ایالات متحده. تماشای بازگشت بیماریای که گمان میکردیم ریشهکن شده، آزاردهنده است.
من به عنوان پرستار، تلاش میکنم والدین و بیماران را از باورهای ضدواکسن منصرف کنم و از کودکان و جامعه محافظت کنم. موفقیتهایی داشتهام، از جمله متقاعد کردن خواهرزاده و دوستان خانواده. اما بسیاری هنوز مقاومت میکنند. ضدواکسنها معمولاً از دو گروه هستند: اول، جوامع بومی که اعتمادشان به سیستم سلامت شکسته و دسترسی کافی ندارند؛ دوم، افرادی که در دوران همهگیری و فضای آنلاین رادیکال شدهاند و اطلاعات غلط را باور کردهاند.
من روزی یکی از آنها بودم. به عنوان مادری تازهکار، منزوی، مضطرب و بیاعتماد به پزشکان، در انجمنهای آنلاین دنبال کمک بودم. ابتدا دلسوزانه راهنمایی میدادند، اما کمکم ترس و شک را در ذهنم کاشتند. مطالعات ناقص و داستانهای ترسناک من را به دام انداختند. باور داشتم واکسنها تهدیدی برای فرزندانم هستند و به تدریج زندگیام با وسواس و ترس پر شد.
نقطه تحول زمانی بود که دوران کووید-19 و پیامدهای واقعی بیماری را دیدم. با تحقیق، مطالعه و مشورت با متخصصان، به تدریج هر یک از باورهای غلطم فرو ریخت. در 2021، بالاخره فرزندانم را واکسینه کردم.
اکنون به عنوان پرستار دارای مجوز، بیماران را واکسینه میکنم و گروههای حمایتی آنلاین برای والدین مردد ایجاد کردهام. هدفم شفاف است: با علم، همدلی و شجاعت، خانوادهها را از اشتباهات من نجات دهم و جلوی بازگشت بیماریهای قابل پیشگیری را بگیرم. سرخک و بیماریهای دیگر نشان میدهند که ترس و اطلاعات غلط میتواند ویرانگر باشد، اما امید هست وقتی کسی با علم و دلسوزی کنار خانوادهها بایستد.