مقالاتمقالات اقتصادی

آیا طرح 5 میلیارد دلاری مارک کارنی  فقط مُسکّنی برای درد تعرفه‌های ترامپ است؟

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان  –تصویر اقتصاد کانادا در هفته‌های اخیر نگران‌کننده‌تر از همیشه است: 66 هزار شغل در ماه آگوست دود شد و به هوا رفت، نرخ بیکاری به 7.1 درصد رسید و شهرهای صنعتی مانند ویندزور و آشووا به کانون بحران تبدیل شدند. در همین حال، نخست وزیر مارک کارنی با چهره‌ای مطمئن اعلام کرد صندوق ۵ میلیارد دلاری می‌تواند مرهمی بر زخم‌های اقتصاد کشور باشد. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا چنین بسته‌ای سپر واقعی در برابر سیاست‌های تعرفه‌ای ترامپ خواهد بود یا آرام‌بخشی موقت برای افکار عمومی؟

ترامپ از ابتدای بازگشتش به قدرت، با سیاست‌های حمایت‌گرایانه قلب تجارت آزاد را نشانه گرفته است. برای کشوری مثل کانادا که بیش از 70 درصد صادراتش را به آمریکا می‌فرستد، این تحولات چیزی کمتر از یک زلزله اقتصادی نیست. گزارش‌ها نشان می‌دهد صنایع وابسته به صادرات، از اتومبیل‌سازی گرفته تا کشاورزی، با موجی از بیکاری و تعطیلی روبه‌رو هستند. به عبارت دیگر، این یک مشکل کوتاه‌مدت نیست؛ این زخمی ساختاری است که درمانی عمیق می‌طلبد.

بسته حمایتی دولت شامل وام‌های سنگین‌تر، بیمه بیکاری طولانی‌تر، بازآموزی 50 هزار کارگر، و حتی مشوق‌هایی برای بخش کشاورزی است. در ظاهر، این اقدامات هوشمندانه و آینده‌نگر به نظر می‌رسند. اما اقتصاددانان به‌درستی هشدار می‌دهند: این بسته بیشتر به معنای پذیرش شکست در بازار آمریکاست تا بازسازی اعتماد. وقتی دولت خود به کارگران می‌گوید به فکر شغل دیگری باشید، یعنی پذیرفته‌ایم که بخشی از صنایع ما برای همیشه از بین رفته‌اند.

نگرانی اصلی اینجاست که این بار قربانیان بحران، نه صرفاً جوانان جویای کار یا مشاغل پاره‌وقت، بلکه هسته‌ اصلی نیروی کار کشورند: افراد 25 تا 54 ساله. این همان طبقه‌ متوسطی است که موتور محرک مصرف و ستون فقرات مالیات‌هاست. اگر این قشر احساس کند آینده‌اش قربانی بازی‌های تعرفه‌ای واشنگتن شده، اعتمادش به دولت فدرال به سرعت فرومی‌ریزد.

کارنی بر «تنوع‌بخشی» به بازارها تأکید می‌کند و از استقلال اقتصادی سخن می‌گوید. در تئوری، این حرف درست است: کانادا باید وابستگی خود به آمریکا را بشکند و به سوی اروپا، آسیا و آمریکای لاتین نگاه کند. اما واقعیت این است که ساختن بازارهای جایگزین پروژه‌ای ده‌ ساله است، نه مسکنی برای زخم‌های امروز. صادرات به اروپا نیازمند زیرساخت‌های لجستیکی، استانداردهای پیچیده و مذاکرات طولانی است. آسیا نیز با موانع ژئوپولیتیکی و تعرفه‌ای خود روبه‌روست. پس تا آن زمان، صنایع کانادایی چگونه باید نفس بکشند؟

این بسته‌ 5 میلیارد دلاری اگرچه در کوتاه‌مدت مانع از فروپاشی برخی شرکت‌ها می‌شود، اما ریسک بزرگی برای دولت دارد. اگر نرخ بیکاری همچنان بالا بماند و طبقه‌ متوسط احساس کند وعده‌های میلیاردی نتیجه‌ای ملموس ندارد، کارنی خود را در برابر موجی از نارضایتی عمومی خواهد یافت. تاریخ سیاسی کانادا نشان داده است که هیچ دولتی نمی‌تواند با اقتصاد ضعیف، افکار عمومی را راضی نگه دارد.

واقعیت تلخ این است که صندوق 5 میلیارد دلاری اتاوا بیش از آنکه «استراتژی» باشد، یک مُسکن است. این بسته می‌تواند سقوط آزاد برخی صنایع را کندتر کند، اما ریشه‌های بحران را درمان نمی‌کند. 

برای رهایی از گروگان‌گیری اقتصادی توسط واشنگتن، کانادا به یک بازتعریف بنیادی از سیاست تجاری خود نیاز دارد: پیمان‌های جدید، سرمایه‌گذاری در نوآوری و بازسازی اعتماد داخلی. اگر اتاوا چنین گام‌های بزرگی برندارد، تعرفه‌های ترامپ یا هر رئیس‌جمهور دیگری در آمریکا، همچنان می‌تواند با یک امضا آینده‌ اقتصادی ما را به بازی بگیرد.

 

منبع خبــــــر

 

 


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا

Adblock را متوقف کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید