هفت زخم خاموش دوران کودکی که هنوز با تو زندگی میکنند

کمتوجهی عاطفی همیشه با فریاد و بیمهری نیست؛ گاهی سکوت و بیتفاوتی هم ردپای عمیقی میگذارد.
برخی از ما در محیطی بزرگ شدهایم که ظاهرش آرام و امن بوده، اما در عمق آن، توجه عاطفی کافی از سوی والدین وجود نداشته. این تجربه شاید در حافظهمان محو شده باشد، اما آثارش همچنان در رفتارها و احساسات امروزمان دیده میشود. اگر بیشتر بار زندگی را از کودکی به دوش کشیدهای، شاید این نشانهها برایت آشنا باشد.
۱. کمک خواستن برایت سخت است
ترجیح میدهی همهچیز را خودت مدیریت کنی، حتی اگر زیر بار فشار باشی. چون در کودکی کسی نبود که به نیازهایت پاسخ دهد، حالا هم فکر میکنی نباید چیزی بخواهی.
۲. خودت را زیاد سرزنش میکنی
با خودت سختگیرتر از دیگرانی و اشتباهاتت را بارها مرور میکنی. این رفتار، ریشه در همان ندیدگی و نداشتن فضای امن برای اشتباهکردن دارد.
۳. صحبت درباره خودت ناراحتت میکند
وقتی نوبت به احساسات تو میرسد، ترجیح میدهی ساکت باشی. چون در کودکی یاد گرفتی که احساساتت مهم نیستند، حالا هم راحتتر است گوشدهنده باشی تا گوینده.
۴. از گفتوگوهای احساسی فرار میکنی
بحثهای عاطفی یا حتی ابراز محبت شدید برایت ناراحتکننده است. ممکن است در چنین موقعیتهایی سکوت کنی یا صحنه را ترک کنی.
۵. در کنترل خودت دچار مشکل هستی
از اینکه نمیتوانی خودت را وادار به انجام کارها کنی ناراضی هستی. اما این مساله اغلب نتیجه نبود آموزش عاطفی در کودکیست.
۶. احساساتت را پنهان میکنی
به جای روبهرو شدن با ناراحتی، خودت را سرگرم میکنی یا انکارش میکنی. این عادت، کمکم باعث قطع ارتباطت با دنیای درونت میشود.
۷. با خودت مهربان نیستی
اشتباهاتت را نمیبخشی و مدام خودت را قضاوت میکنی. چون در کودکی کسی نبود که احساساتت را جدی بگیرد یا آرامت کند، حالا هم خودت را در آغوش نمیگیری.
خبر خوب؟ این روند قابل تغییر است
حالا میتوانی با آگاهی، مهربانی و توجه، آنچه در کودکی نداشتی را به خودت ببخشی و از نو، خودت را بسازی.