طلاق دوستانه؛ چگونه جدا شویم بدون آنکه دل بچههایمان را بشکنیم؟

در گذشته، طلاق والدین با انگ «خانواده شکسته» همراه بود و بسیاری باور داشتند کودکان چنین خانوادههایی شانس داشتن رابطهای پایدار در بزرگسالی را از دست میدهند. اما در دنیای امروز که نزدیک به نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود، این دیدگاه قدیمی به نظر میرسد. با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که درگیر کردن بچهها در درگیریهای طلاق میتواند به سلامت روانی آنها لطمه بزند.
دکتر کامیلا دی نادای از سازمان Kids Inspire تأکید میکند که نحوه رفتار والدین در دوران طلاق تأثیر مستقیمی بر کودکان دارد. کودکان طلاق در معرض افسردگی، اضطراب و پرخاشگری هستند، اما با روشهایی صحیح میتوان آسیب را به حداقل رساند.
تصمیمگیری بدون فشار بر کودک
گرچه شنیدن نظر کودک مهم است، اما نباید او را در موقعیت تصمیمگیری درباره زندگیاش قرار داد. به گفته وکیل خانواده جنی بک، این کار حس مسئولیت ناعادلانهای را بر دوش کودک میگذارد. والدین باید ابتدا طرحی واقعگرایانه و متمرکز بر منافع فرزند تهیه کرده و سپس با کودک در میان بگذارند.
سلامت روان والد، سلامت روان کودک
طلاق یکی از پراسترسترین وقایع زندگی است. به همین دلیل، والدین باید از حمایت دوستان، خانواده یا رواندرمانگر بهره ببرند. هرگز نباید کودک نقش مشاور عاطفی والدین را بازی کند. بچهها باید همچنان بچه بمانند.
گفتوگو با فرزندان، بدون پیشداوری
ظاهر آرام کودک به معنای نبود آسیب نیست. احساسات کودکان در سنین مختلف متفاوت بروز میکند. گفتوگوهای منظم، شفافسازی و پاسخدادن به سوالات کودکان، از احساس گناه و استرس آنها جلوگیری میکند.
فراموشی اشتباهات، نه جنگیدن بر سر آنها
اگر در حین طلاق، یکی از والدین رفتاری ناشایست داشته، بهتر است به جای سرزنش، برای بهبود شرایط برنامهریزی شود. رابطه والد و فرزند باید بر هر چیز دیگری اولویت داشته باشد، حتی اگر یکی از والدین خطا کرده باشد.
رقابت نه، همکاری بله
والدین نباید با هم بر سر علاقه کودکان رقابت کنند یا دیگری را در مقابل فرزند تخریب نمایند. همدلی و هماهنگی، کلید آرامش کودک است.
ساختن سنتهای جدید
طلاق، مناسبتها را تغییر میدهد. بهجای حفظ خاطرات تلخ، مناسبتهای جدید و لذتبخش بسازید: یک شب فیلم، پیادهروی یا یک بازی خاص. کودک باید بداند که عشق والدینش به او، حتی در دو خانه جدا، همچنان پابرجاست.