به اشتراک گذاری لحظات خوش زندگی مردم در مسیر ثبت رکورد جهانی
به قلم اندی کوربلی- مایکل زرووس، مردی که در حال حاضر برای ثبت رکورد جهانی گینس در کمترین تعداد روز بازدید از هر کشور تلاش میکند، میگوید: این واقعا فقط یک موضوع تبلیغاتی است. او به من گفت که هدف اصلیاش جلب توجه به ماموریت واقعیاش است: شنیدن شادترین لحظات زندگی مردم در کشورهای مختلف و به اشتراکگذاری آنها در شبکههای اجتماعی. این کار به ما یادآوری میکند که همه ما به نوعی به هم متصل هستیم؛ اگرچه از نظر خویشاوندی ممکن است ارتباطی نداشته باشیم، اما از طریق آرزوها و اهداف مشترک میتوانیم با یکدیگر پیوند برقرار کنیم.
این فرد در حال انجام یک سفر جهانی است که در آن قصد دارد به طور تقریبی از ۱۰۰ کشور مختلف عبور کند. این سفر با نام کاسموس شناخته میشود و او تا کنون به نیمه راه این سفر رسیده است.
ویدیوهایی که او تهیه کرده، به طرز فوقالعادهای فیلمبرداری شدهاند و به شکل بسیار هوشمندانهای در صفحه اینستاگرامش مرتب شدهاند. آریج در اردن، لحظهای را به یاد میآورد که اولین دوچرخهاش را خرید و یاد گرفت چگونه براند—این اتفاق پس از رسیدن به سن ۳۰ سالگیاش رخ داد.
سام در برونئی گفت که آن روز، روزی بود که به ایستگاه تراموای خود رسید و مرد بیخانمانی که چند روز پیش برای او شکلات داغ تهیه کرده بود، در آنجا منتظرش بود. مرد بیخانمان با یک شکلات داغ به او پاسخ داد.
همچنین، آثار مورد نظر توسط زرووس گردآوری و تولید شدهاند، که در تمام مدت با سرعتی سرسامآور در سطح زمین در حال سفر است.
زرووس، که شهروندی دوگانه از ایالات متحده و یونان دارد، در ماه مه در حین توقفی در قبرس به من گفت: به طرز شگفتانگیزی، هنوز هم طبق برنامهام پیش میروم. برای سفر به حدود 30 کشور مجبور شدم چند تغییر انجام دهم و هدفم در حال حاضر بازگشت به یونان نیست.
او ادامه داد که به بیشتر کشورهایی که قصد سفر به آنها را داشت، سفر کرده است، به جز چند کشور که مجبور شده آنها را به تعویق بیندازد، مانند کره شمالی که هنوز برای او قابل دسترسی نیست.
زرووس با تعجب گفت: واقعا تعجبآور است که هنوز به برنامهام پایبند هستم. گاهی اوقات این به معنای صرف یک روز کمتر در یک مکان خاص است، اما سعی کردهام از هر موقعیتی بهترین استفاده را ببرم.
زرووس یک مسافر پرشور بود که به دنبال کشف معنای خوشبختی در سراسر جهان بود. او قبل از آغاز سفرش، در زمینه فیلمسازی مستند فعالیت میکرد و با استفاده از شبکههای اجتماعی، افراد محلی را در کشورهای مختلف پیدا میکرد تا بتواند در مدت زمان کوتاهی که در هر کشور داشت، درباره معنای خوشبختی از آنها بپرسد.
زرووس با انجام بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ مصاحبه در طول سفرش، دریافت که این تجربه تغییرات عمیقی در او ایجاد کرده است، اما نمیتواند به خوبی توصیف کند. او به دنبال پاسخ این سوال بود که چرا همه انسانها گاهی اوقات خوشحال هستند.
با این حال، زرووس به سرعت متوجه شد که پرسیدن این سوال که “چه چیزی شما را خوشحال میکند؟” بهترین راه برای دریافت پاسخ نیست. او توضیح میدهد: این سوال واقعا داستانی را برنمیانگیزد، به همین دلیل من آن را به ‘خوشحالترین لحظه زندگیتان چیست؟’ تغییر دادم.
او افزود: من پاسخهای مشابه زیادی دریافت کردهام، اما جالب اینجاست که وقتی سوال را دقیقتر مطرح میکنید و از یک لحظه خاص میپرسید، پاسخها لزوما با آنچه که آنها را خوشحال میکند، همخوانی ندارد. اگر کسی بگوید “خانوادهام مرا خوشحال میکند”، این یک نظر عالی است. اما من به یک لحظه خاص از زندگی شما نیاز دارم. سپس فرد ممکن است بگوید: “او، خوب، زمانی که برای گاو عزیزم زنگی خریدم و توانستم آن را بخرم، همه میتوانستند زیبایی آن زنگ را بر روی گاو سیاه و سفیدی که داشتم ببینند.
به نظر میرسد که لحظات بسیار شاد همیشه باعث خوشحالی مداوم نمیشوند. برای مثال، جوانان بین ۱۸ تا ۲۵ ساله معمولا کمتر به ازدواج به عنوان یک لحظه شاد اشاره میکنند. در عوض، بسیاری از آنها به تحصیلات یا زمانی که اولین فرزندشان به دنیا آمد اشاره میکنند. اما با افزایش سن، تعداد افرادی که به این نوع لحظات اشاره میکنند، کاهش مییابد.
برای نمونه، یک رئیس روستا در نزدیکی آبشار ویکتوریا در زیمبابوه که ۸۵ سال دارد و به نظر جوانتر از سنش میآید، گفت که خوشحالترین لحظهاش زمانی بوده که میزبان گروهی از مسافران و نمایندگان بینالمللی از سرتاسر جهان بوده است.
او در مدت سه روز، بزها، گاوها و مرغها را کشت و همه چیز در شبهای دیرهنگام با رقص و هماهنگی همراه بود. به گفته او، میتوانستی هیجان را در چشمانش ببینی و متوجه شوی که چقدر شاداب و پرانرژی است.
برای زرووس، جستجوی خوشبختی در انسانیت یک تجربه جدید است که از عشق او به سفر و داستانگویی نشأت میگیرد.
او همچنین اشاره میکند که برخی از کتابها و فیلمهای مورد علاقهاش هرگز معما را حل نمیکنند. شاید داستان به پایان برسد، اما در نهایت، آنها موضوعات را به گونهای مطرح میکنند که شما را به پرسشهای بیشتری درباره مسایل مختلف وا میدارند. این ویژگی در سفر نیز وجود دارد و به همین دلیل است که او بارها به مکانهای خاصی بازمیگردد. واقعا نمیتواند از این تجربه سیر شود.