پایان منابع، آغاز گرسنگی: رویای خودکفایی در سودان جنوبی فرو میریزد

با کاهش شدید منابع مالی و کمکهای بینالمللی، توان سودان جنوبی برای تأمین غذای مردمش بیش از هر زمان دیگری در خطر قرار گرفته است. در بیرون یک مرکز تغذیه در نزدیکی شهر بور، آکِم آکواتِ ۱۰ ساله برادر سه سالهاش، گارنگ، را در آغوش گرفته و قطرهقطره حریرهای کمرنگ را به دهان او میریزد. کودک آنقدر ضعیف است که سرش روی سینه خواهرش سنگینی میکند. این دو تقریباً هر هفته به تنهایی مسیر طولانی و خاکی جاده را طی میکنند تا بستههای «پلامپینات» خمیری سرشار از انرژی برای درمان سوءتغذیه را دریافت کنند.
در همان مرکز، مادران باردار و شیرده در کارگاه آشپزی شرکت کردهاند تا یاد بگیرند چگونه با مواد غذایی ساده محلی، وعدههای مغذی تهیه کنند. اما برای بسیاری از خانوادهها، این برنامه بیش از یک آموزش است؛ فرصتی است برای خوردن یک وعده غذایی که شاید تنها وعده روزشان باشد. آکِم میگوید مراقبت از گارنگ سخت است، اما مادرشان مجبور است روزهای طولانی را در جنگل به جستوجوی چوب زغالی بگذراند؛ کاری خطرناک که افراد مسلح در آن پرسه میزنند و اگر درآمدی حاصل نشود، غذایی هم در خانه نیست.
این بحران بخشی از واقعیت گستردهتر سودان جنوبی است؛ کشوری که پس از استقلال در سال ۲۰۱۱ با جنگ داخلی، خشونتهای قومی، فساد حکومتی، فقر شدید و تغییرات اقلیمی درگیر شده است. کاهش کمکهای خارجی از سوی آمریکا، بریتانیا و کشورهای اروپایی وضعیت گرسنگی را تشدید کرده و طبق ارزیابیهای جهانی، نزدیک به شش میلیون نفر در معرض گرسنگی حاد قرار دارند.
صلحنامه ۲۰۱۸ که قرار بود جنگ داخلی را پایان دهد، هرگز بهطور کامل اجرا نشد و ناامنی همچنان مانع کشاورزی است. تحلیلگران میگویند بسیاری از کشاورزان از ترس حمله گروههای مسلح حتی جرأت رفتن به مزارع خود را ندارند. سیلهای ویرانگر نیز بخش زیادی از زمینهای حاصلخیز را نابود کرده است.
در همین حال، سازمان ملل در گزارشی شدیداللحن، فساد گسترده دولت را عامل تشدید بحران انسانی دانسته است. سیستمهای سلامت و آموزش بیثبات شده، بسیاری از کارکنان دولت ماهها حقوق نگرفتهاند و مراکز تغذیه و درمانی یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. سازمان جهانی غذا به دلیل کمبود بودجه مجبور به کاهش جیرهها شده و یونیسف میگوید بیش از ۱۸۶ مرکز تغذیه از ابتدای سال بسته شده است.
با وجود این تاریکی، آکِم هنوز امید دارد. او که به دلیل فقر مدرسه را ترک کرده، آرزو میکند روزی بتواند درسش را ادامه دهد و مشاور تغذیه شود تا به کودکانی مثل برادرش کمک کند، آرزویی کوچک اما امیدی بزرگ در کشوری گرفتار بحران.










