پاپ لیو چهاردهم: لیبرال یا محافظهکار؟ یک دوگانه بیمعنا برای رهبر کلیسای کاتولیک

در 8 مه 2025، کاردینال رابرت پروُست، متولد شیکاگو که عمدتاً در پرو خدمت کرده است، بهعنوان پاپ جدید انتخاب شد. او که حالا پاپ لیو چهاردهم نام دارد، با انتخابی شگفتانگیز جانشین پاپ فرانسیس شد. اما همان پرسش همیشگی باز مطرح شد: آیا پاپ جدید لیبرال (نوگرا) است یا محافظهکار (سنت گرا)؟
این پرسش اما اشکال بنیادی دارد. در نگاه کاتولیک، برچسبهای سیاسی مثل «لیبرال» یا «محافظهکار» اصلاً تناسبی با مقام پاپ ندارند. چرا که خود مقام پاپی اساساً نهادی محافظهکار است: وظیفه آن، حفظ وحدت و تمامیت سنتهای کلیسا در طول زمان است. اما همین مأموریت به این معناست که پاپ نمیتواند به معنای سیاسی کلمه محافظهکار (یا لیبرال) باشد.
پاپ فرانسیس مثال روشنی بود. او از مهاجران حمایت کرد، با جامعه دگرباشان جنسی (LGBTQ+) گفتوگو کرد و حتی موضوعاتی چون کشیش شدن زنان را وارد بحث کرد. اما در عین حال، آموزههای کلیسا درباره سقط جنین و جنسیت را حفظ کرد و از مفهومی به نام «ایدئولوژی جنسیتی» انتقاد نمود. به همین دلیل، هم لیبرالها و هم محافظهکارها از او ناامید شدند.
در واقع، وظیفه پاپ نه ایستادن در یک جناح، بلکه ایجاد «تخیلی اخلاقی و اجتماعی» است که فراتر از ایدئولوژیها باشد. مثلاً در نامه معروف Laudato si’، فرانسیس بهجای سیاسیکاری، بینش الهیاتی عمیقی نسبت به محیط زیست، بر پایه کتاب مقدس و آموزههای اجتماعی کلیسا، ارائه داد.
پاپها همچنین بر اصل وجدان فردی تأکید داشتهاند. فرانسیس در پاسخ به سوالی درباره همجنسگرایی گفت: «من که باشم که قضاوت کنم؟» این پاسخ آموزههای سنتی را تغییر نداد، اما از منظر همدلی و شناخت پیچیدگی زندگی فردی ارائه شد — رویکردی ریشهدار در شورای واتیکان دوم و آموزههای پاپ بندیکت شانزدهم.
در ایالات متحده، دوگانه لیبرال/محافظهکار رنگ و بوی خاصی دارد و گاه با جریانهایی چون جنبش MAGA گره میخورد. اما این قطبیسازی نباید الگوی کلیسا یا پاپ شود — بهویژه حالا که برای اولینبار، پاپ اهل آمریکای شمالی انتخاب شده.
نامگذاری پروست بهعنوان «پاپ لیو چهاردهم» اشارهای دارد به پاپ لیو سیزدهم، پدر آموزش اجتماعی مدرن کلیسا. نخستین سخنرانی او هم بر صلح، گفتوگو و تقویت پیوندها تأکید داشت. زندگی او در آمریکای لاتین و واتیکان نیز نشان میدهد که او اسیر قطببندیهای آمریکا نیست.
پاپ لیو نیز مانند فرانسیس، نباید در قالبهای تنگ لیبرال یا محافظهکار گنجانده شود. وظیفهاش بسیار بزرگتر از سیاستزدگی است.