نبرد در سایه: چالش های سیاست خارجی مارک کارنی فراتر از ترامپ!

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – با انتخاب مارک کارنی به مقام نخست وزیری کانادا در اپریل 2025، توجه رسانهها و تحلیلگران عمدتاً معطوف به روابط پیچیده و پرتنش کانادا با ایالات متحده، بهویژه در دوران بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، بوده است. بسیاری از تیترهای خبری بر موضعگیریهای کارنی در برابر سیاستهای غیرقابل پیشبینی رئیسجمهور آمریکا متمرکز شدهاند.
اما در پس این هیاهوی دیپلماتیک، نخستوزیر تازه نفس کانادا با مجموعهای از چالشهای بنیادین در عرصه سیاست خارجی روبهرو است که ریشهای عمیقتر و گستردهتر از تنشهای مرسوم واشنگتن و اتاوا دارند.
این چالشها بهطور مستقیم به ترامپ یا روابط دوجانبه با آمریکا مرتبط نیستند، اما بهمراتب پیچیدهتر و شاید پرخطرتر هستند. از تهدیدهای فزاینده امنیتی در مرزهای جنوبی و شمالی گرفته تا رقابتهای ژئوپلیتیکی در آبهای یخزده قطب شمال، کارنی در برابر جهانی قرار گرفته که هر روز بیثباتتر و رقابتیتر میشود.
نخست وزیر باید در صحنه بینالمللی به بازتعریف جایگاه کانادا بپردازد؛ کشوری که همزمان باید میان وفاداری به متحدان سنتی غربی و ضرورت گسترش روابط اقتصادی با کشورهای شرقی، بهویژه چین و هند، توازن برقرار کند.
کارنی همچنین وارث بحرانی عمیق در حوزه دیپلماسی چندجانبه است؛ جهانی که نهادهای بینالمللی در آن با بحران مشروعیت و کارآمدی مواجه شدهاند، و نظم مبتنی بر قواعد، که کانادا سالها از آن حمایت کرده بود، اکنون بهشدت در معرض تهدید قرار دارد. از این رو، چالش اصلی او نه تنها واکنش به بحرانهای جهانی، بلکه طراحی مجدد نقش کانادا در یک نظم نوین جهانی است، نظمی که قواعد آن هنوز نوشته نشده و قدرتها برای شکلدهی به آن در حال رقابتند.
تنشهای دیپلماتیک با هند
روابط کانادا و هند از سال 2023 به دلیل اتهامات مربوط به دخالت دولت هند در ترور هاردیپ سینگ نیجار، فعال سیک، به شدت تیره شده است. این تنشها منجر به اخراج دیپلماتها، تعلیق خدمات ویزا و توقف مذاکرات تجاری شده است. با توجه به جمعیت قابل توجه سیکها در کانادا و اهمیت هند در استراتژی هند-اقیانوس آرام، بازسازی این روابط برای کارنی ضروری است.
رقابتهای ژئوپولیتیکی در قطب شمال
با ذوب شدن یخهای قطب شمال، مسیرهای تجاری جدید و منابع طبیعی در دسترس قرار گرفتهاند و قطب شمال به میدان رقابت میان قدرتهای جهانی تبدیل شده است. روسیه با تقویت حضور نظامی خود و چین با سرمایهگذاریهای اقتصادی در منطقه، تهدیدی برای حاکمیت کانادا محسوب میشوند. در پاسخ، کانادا برنامههایی برای تقویت توان نظامی خود در قطب شمال، از جمله خرید جنگندههای F-35 و ساخت زیردریاییهای یخشکن، اعلام کرده است. با این حال، نگرانیهایی درباره تأثیر این اقدامات بر جوامع بومی منطقه وجود دارد.
روابط حساس با چین و کشورهای خاورمیانه
کارنی در تلاش است تا روابط اقتصادی کانادا را متنوع کند و وابستگی به آمریکا را کاهش دهد. در این راستا، روابط با چین و کشورهای خاورمیانه اهمیت یافته است. با این حال، نزدیکی بیش از حد به چین میتواند روابط کانادا با متحدان غربی را تضعیف کند. کارنی باید بین همکاری اقتصادی با چین و حفظ اتحادهای سنتی کانادا تعادل برقرار کند.
نتیجهگیری
همانطور که گفته شد، مارک کارنی با مجموعهای از چالشهای بههمپیوسته در حوزه سیاست خارجی مواجه است؛ چالشهایی که صرفاً با واکنشهای مقطعی قابل مدیریت نیستند و نیازمند تصمیمگیریهای دقیق، هوشمندانه و بهویژه متعادلاند. او باید میان منافع گاه متعارض، مانند حفظ حاکمیت ملی در برابر فشارهای خارجی، تنوعبخشی به روابط اقتصادی در مواجهه با رقابتهای ژئوپلیتیکی، و حفظ اتحادهای سنتی کانادا با غرب در شرایطی که جهان به سمت چندقطبی شدن پیش میرود، توازن برقرار کند.
این، آزمونی سرنوشتساز برای تعریف دوباره نقش کانادا در جهان امروز است؛ جهانی که نظم پیشین آن رو به زوال رفته و قواعد تازهای در حال شکلگیریاند. موفقیت یا شکست کارنی در عبور از این پیچ تاریخی، نه تنها بر سیاست خارجی کانادا اثر خواهد گذاشت، بلکه میتواند به بازتعریف جایگاه بینالمللی این کشور در دهه پیش رو منجر شود، یا بهعنوان بازیگری موثر و مستقل، و یا در جایگاه کشوری که زیر سایه قدرتهای بزرگ باقی میماند.