لبه تیغ؛ سرنوشت مبهم CUSMA ؛ انکار اتاوا و تهدید واشنگتن ونقش مکزیک

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – توافق تجاری سه جانبه آمریکای شمالی معروف به CUSMA در کانادا و USMCA در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری در معرض تردید، چالش و خطر قرار گرفته است. این توافق که از سال 2020 اجرایی شده و یکی از ارکان اقتصاد منطقه برای تجارت بدون تعرفه و ادغام زنجیره های تامین است، در معرض مذاکره مجدد و حتی خطر لغو کامل قرار دارد.
در طول سال 2025، تنشها میان کانادا و آمریکای تحت رهبری ترامپ بیسابقه بوده است. واقعیت این است که واشنگتن آماده است با ابزار تعرفهای، فشار بیشتری بر کانادا وارد کند و حتی از این فشارها برای کسب امتیازات بیشتر در جریان بازبینی توافق CUSMA استفاده کند. بازبینی که در سال 2026 اجتنابناپذیر خواهد بود.
دولت فدرال کانادا بهطور رسمی روند مشورتهای عمومی درباره آینده CUSMA را راهاندازی کرده است تا از دیدگاه مردم و بخش خصوصی برای شکلدهی مواضع خود در مذاکرات آینده بهره ببرد. این گام نشان میدهد که دولت کانادا هنوز CUSMA را بهعنوان یک دارایی استراتژیک میبیند که باید تقویت شود، نه اینکه کنار گذاشته شود. مارک کارنی، نخست وزیر کانادا صراحتا تاکید می کند که آمریکا قصد خروج از توافق تجاری آمریکای شمالی را ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است. CUSMA امروز نه روی میز مذاکره، بلکه بر لبه تیغ قرار دارد.
گواه این ادعا، اظهارات اخیر جیمیسون گریر، نماینده تجاری آمریکا که بدون تعارف گفت: خروج، بازنویسی یا مذاکره مجدد توافق کاملاً روی میز است. این جمله در سیاست تجاری آمریکا معنایی روشن دارد: توافق پابرجاست، اما تضمینشده نیست.
اصرار اتاوا بر اینکه «آمریکا قصد پارهکردن توافقنامه را ندارد» بیش از آنکه تحلیل باشد، یک موضع سیاسی برای آرام کردن افکار عمومی و صاحبان بیزنس است. تجربه نشان داده که واشنگتن، بهویژه در دوران بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، از تهدید خروج بهعنوان اهرم فشار استفاده میکند؛ نه برای نابودی فوری توافق، بلکه برای تحمیل امتیازهای حداکثری.
در این میان، اقتصاد کانادا معلق مانده است. صنایع کلیدی، از جمله فولاد، آلومینیوم، اتومبیلسازی و چوب، زیر فشار تعرفههایی قرار دارند که CUSMA را نقض میکند، اما به لحاظ فنی در چارچوب سیاست تجاری آمریکا توجیه میشوند.
بدتر آنکه مسیر مذاکرات نیز عملاً متوقف شده است. گفتوگوهایی که به گفته سفیر آمریکا در کانادا «در آستانه جمعبندی» بود، با یک اقدام تبلیغاتی دولت انتاریو، یعنی پخش آگهی ضدتعرفه با صدای رونالد ریگان، بهیکباره فروپاشید. ترامپ خشمگین شد، میز را ترک کرد و کانال گفتوگو بسته شد. نتیجه؟ ماهها توقف، بیاعتمادی و بازگشت به سیاست فشار از بالا.
در این فضا، دولت فدرال همزمان دو پیام متناقض را میدهد. از یکسو برای آرام کردن بازار و افکار عمومی و از سوی دیگر تشویق به آمادگی برای مواجهه با سناریوهای سخت.
مشکل اینجاست که بازار به شعارهای سیاسی اعتماد نمیکند؛ بلکه به رفتار عملی نگاه میکند. وقتی نماینده تجاری آمریکا علناً از خروج سخن میگوید و رئیسجمهورش توافقهای «غیررسمی و موقت» را ترجیح میدهد، انکار خطر، بیشتر خوشبینی است تا واقعبینی.
در همین راستا، تمرکز تازه کانادا بر رابطه با مکزیک تصادفی نیست. سفر کارنی به مکزیکوسیتی، افزایش رفتوآمدهای دیپلماتیک و برنامهریزی برای بزرگترین مأموریت تجاری دوجانبه، همگی نشانه یک محاسبه جدیدند: اگر آمریکا CUSMA را به ابزار فشار تبدیل کند، کانادا باید ستون سوم این مثلث را جدیتر بگیرد. مکزیک نهتنها شریک تجاری رو به رشد است، بلکه در بازبینی CUSMA نیز همسرنوشت کاناداست.
با این حال، هیچ جایگزینی برای بازار آمریکا وجود ندارد. بیش از ۷۵ درصد صادرات کانادا به ایالات متحده میرود. این وابستگی، CUSMA را از یک توافق تجاری صرف، به یک مساله امنیت اقتصادی ملی تبدیل کرده است. به همین دلیل، تهدید خروج، حتی اگر عملی نشود، خود بهتنهایی اثر مخرب دارد: تعلیق سرمایهگذاری، احتیاط شرکتها و افزایش هزینهها.
بازبینی CUSMA در سال 2026 یک آزمون دیپلماتیک معمولی نخواهد بود؛ یک نبرد قدرت خواهد بود. اگر کانادا با واقعبینی، انسجام داخلی و استراتژی روشن وارد آن نشود، ممکن است توافقی که ستون اقتصاد کشور است، نه با یک امضا، بلکه با هزار فشار کوچک، تکهتکه شود.










