مقالاتمقالات اجتماعی

فراتر از ظرفیت: فروپاشی پنهان سیستم درمانی کانادا

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – نظام بهداشت و درمان همگانی در کانادا سال‌ها نماد عدالت و همبستگی اجتماعی بوده است. اما امروز، در سال 2025، بیش از هر زمان دیگری زیر فشار قرار گرفته است. رشد سریع جمعیت، پیر شدن جامعه، افزایش بیماری‌های مزمن و کمبود شدید نیروی انسانی و منابع، همگی دست به دست هم داده‌اند تا ستون‌های اصلی این سیستم به لرزه درآید. نتیجه روشن است: بیماران و پزشکان هر دو در شرایطی گرفتار شده‌اند که دیگر قابل دوام نیست.

بحران در اورژانس‌ها و کمبود مراقبت‌های اولیه

بخش‌های اورژانس در سراسر کشور مملو از بیمار است. بیمارانی که با شکستگی استخوان یا دردهای شدید مراجعه می‌کنند، گاهی ساعت‌ها و حتی بیش از یک روز در انتظار می‌مانند. دلیل این تأخیر سوءاستفاده بیماران از سیستم نیست، بلکه نبود تخت کافی، پرسنل و ظرفیت لازم برای پذیرش و ترخیص بیماران است. در این میان، حتی موارد اورژانسی نیز با تأخیر مواجه می‌شوند و کارکنان خسته، با تمام توان خود تلاش می‌کنند که از پس شرایط برآیند.

برای میلیون‌ها کانادایی، مشکل حتی پیش از اورژانس آغاز می‌شود. حدود یک پنجم مردم هنوز پزشک خانواده یا پرستار ثابت ندارند. این خلأ باعث می‌شود بیماران به کلینیک‌های سرپایی یا اورژانس‌ها مراجعه کنند، جایی که مراقبت پیشگیرانه و پیگیری مستمر تقریباً ناممکن است. در مناطق دورافتاده، بحران شدیدتر است؛ چراکه جذب و نگه‌داشت نیروهای درمانی در این مناطق دشوارتر می‌باشد.

مهاجرت و ظرفیت سیستم

افزایش جمعیت مهاجران، هم بر غنای اجتماعی و اقتصادی کشور افزوده و هم چالش‌های تازه‌ای برای نظام سلامت ایجاد کرده است. تازه‌واردان با انتظارات و نیازهای گوناگون وارد سیستم می‌شوند. برخی انتظار دارند فوراً به متخصص دسترسی داشته باشند و برخی دیگر تا زمانی که بیماری پیشرفته نشود، به پزشک مراجعه نمی‌کنند. عدم تسلط به زبان ارتباط بین پزشک و بیمار را سخت می‌کند و گاه اعضای خانواده مجبور به ترجمه دستورالعمل‌های حیاتی می‌شوند.

البته نمونه‌های موفقی هم وجود دارد: کلینیک‌های جامعه‌محور با کارکنان چندزبانه، کلینیک‌های سیار در محلات مهاجرنشین و خدمات پزشکی آنلاین با توجه به تفاوت‌های فرهنگی. اما این نمونه‌ها هنوز استثنا هستند و بسیاری از مهاجران همچنان از خدمات کافی محروم می‌مانند.

بحران خاموش سلامت روان

در سال‌های اخیر تقاضا برای خدمات سلامت روان به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. جوانان، پناهندگان و خانواده‌هایی که با آسیب‌های روحی مواجه‌اند، ماه‌ها در انتظار مشاوره یا روان‌پزشک می‌مانند. هزینه بالای خدمات خصوصی و کمبود گزینه‌های عمومی باعث می‌شود بسیاری سر از اورژانس‌ها درآورند؛ جایی که اساساً برای این نوع مراقبت طراحی نشده‌اند. در برخی فرهنگ‌ها، انگ اجتماعی نیز مانع از آن می‌شود که افراد به دنبال درمان بروند.

فرسودگی نیروی کار 

پزشکان و پرستاران تحت فشار مضاعف قرار دارند. ساعت‌های کاری طولانی و کاغذبازی‌های اداری آنان را به فرسودگی می‌کشاند. این فشارها نرخ استعفا و ترک شغل را بالا برده و کمبود نیرو را عمیق‌تر می‌کند. چرخه‌ای معیوب شکل گرفته است: هر نیرویی که از سیستم خارج می‌شود، بار بقیه را سنگین‌تر می‌سازد و کیفیت و ایمنی خدمات کاهش می‌یابد.

***

برای بهبود سیستم راه‌حل‌ها روشن است، اما اجرای آن‌ها نیازمند اراده سیاسی است:

  • افزایش ظرفیت آموزش پزشکان و پرستاران
  • تسهیل صدور مجوز برای متخصصان آموزش‌دیده در خارج از کشور
  • تقویت بودجه مراقبت‌های اولیه و برنامه‌های پیشگیرانه
  • گسترش خدمات سلامت روان با حساسیت فرهنگی و آموزش بهداشت عمومی به زبان‌های مختلف
  • نوسازی زیرساخت‌های دیجیتال برای هماهنگی و کارایی بیشتر

بهداشت و درمان فقط یک موضوع سیاستی نیست؛ ستون فقرات رفاه ملی است. اگر مردم نتوانند به خدمات به‌موقع و موثر دسترسی داشته باشند، وعده درمان همگانی معنای خود را از دست می‌دهد. 

منبع خبــــــر

 

 


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا

Adblock را متوقف کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید