شورش علیه اضطراب: چگونه خلاقیت زنجیرهای ترس را میشکند

آنا بونت، جامعهشناس آموزشدیده در هاروارد روایت میکند که چگونه پس از سالها زندگی با اضطراب، سرانجام راه رهایی را یافت؛ راهی که برخلاف تصورش نه در سکوت ذهن، بلکه در خلاقیت و کنجکاوی نهفته بود.
او توضیح میدهد که اضطراب در حقیقت با «ترس» تفاوت دارد. ترس پاسخی به خطری واقعی است، اما اضطراب حاصل داستانهایی است که ذهن درباره خطرهای خیالی میسازد. هرچه بیشتر با این داستانها درگیر شویم، چرخه اضطراب قویتر میشود. جالبتر آنکه اضطراب مسری است؛ ما اغلب نگرانیهای اطرافیان خود را جذب میکنیم، حتی وقتی خطری واقعی در کار نیست.
نقطه عطف این جامعهشناس، کشف این حقیقت بود که مقابل اضطراب، آرامش نیست، بلکه خلاقیت است. فعالیتهای خلاقانه مانند نوشتن، نقاشی، یا حتی تصور ساختن یک ساندویچ دلخواه، بخش دیگری از مغز را فعال میکند و به ذهن اجازه نمیدهد در حلقه ترس گرفتار شود. او در پژوهشهای گروهی دریافت که حتی چند دقیقه فعالیت خلاقانه میتواند اضطراب افراد را به شادی بدل کند.
کنجکاوی نیز نقش مهمی ایفا میکند. او میگوید در لحظات نگرانی، اگر توجه خود را حتی اندکی به چیزی جالب معطوف کنیم، ذهن از «حالت وحشت» به «حالت کشف» تغییر میکند. نمونهای الهامبخش از این اصل در ماجرای ربوده شدن یک اتوبوس مدرسه رخ داد؛ کودکانی که به جای یخزدن در ترس به حل مساله پرداختند، از آسیب روانی در امان ماندند.
علاوه بر این، تکنیکهایی ساده مانند تنفس عمیق، آه کشیدن یا نرمکردن نگاه میتواند سیستم عصبی را آرام سازد. اینها پیامهایی به مغز میفرستند که خطر فوری وجود ندارد.
در نهایت، او نتیجه میگیرد: اضطراب را نمیتوان با خالی کردن ذهن شکست داد، بلکه باید آن را با خلاقیت، کنجکاوی و حل مساله جایگزین کرد. وقتی ذهن پر از ساختن و کشف باشد، دیگر جایی برای ترس باقی نمیماند.