شادی در سراشیبی؛ نسل جوان و جدال با تنهایی و بیهدفی

گزارش اخیر «شاخص جهانی شادی» نشان داد ایالات متحده به پایینترین رتبه خود از زمان آغاز این سنجش سقوط کرده و دلیل اصلی آن، نارضایتی عمیق جوانان زیر 30 سال است. اما این بحران محدود به آمریکا نیست؛ پژوهش «مطالعه جهانی شکوفایی» که بیش از 200 هزار نفر را در 22 کشور دنبال کرده، نشان میدهد افت شادی نسل جوان در سراسر جهان دیده میشود، بهویژه در جوامع صنعتی و ثروتمند.
به طور سنتی، شادی انسانها الگویی U-شکل دارد: جوانان و میانسالان با افت تدریجی رضایت از زندگی روبهرو میشوند اما پس از 50 سالگی این روند صعودی میشود. با این حال، در دهههای اخیر افزایش اختلالات خلقی در میان نوجوانان و جوانان باعث شده که منحنی شادی در همان ابتدای جوانی پایین بیاید و سالها ثابت بماند.
خبر بد این است که نسل جوان امروز از همان ابتدا سطحی پایین از رضایت و شکوفایی را تجربه میکند. اما خبر خوب اینجاست: پژوهشها نشان میدهند آن دسته از جوانانی که روابط دوستانه و عاطفی نزدیک دارند، همچنان الگوی U-شکل سنتی شادی را تجربه میکنند. به عبارت دیگر، پیوندهای انسانی واقعی و ارتباطات چهره به چهره میتوانند کلید خروج از این بحران باشند.
از سوی دیگر، محققان به نقش کاهش دینداری نیز اشاره میکنند. در آمریکا سهم افراد بیدین از جمعیت از 2007 تاکنون تقریباً دو برابر شده و به 29 درصد رسیده است. مطالعات نشان دادهاند که افراد مذهبی بهطور متوسط شادتر از افراد غیرمذهبیاند. نکته جالب این است که اثر مثبت دینداری بر شادی، در ثروتمندترین و سکولارترین کشورها حتی قویتر است. این یافته نشان میدهد که رفاه اقتصادی نمیتواند جای خالی معنا را پر کند.
احساس بیمعنایی یکی از عوامل کلیدی در کاهش سطح شادی است. هرچه درآمد سرانه کشورها بالاتر میرود، مردم کمتر احساس میکنند زندگیشان هدفمند است. پژوهشی در سال 2013 نیز این نتیجه را در 132 کشور تأیید کرده است: شهروندان کشورهای ثروتمند بسیار بیشتر از کشورهای فقیر دچار بحران معنا هستند.
این بحران جوانان را بیش از همه تحت فشار گذاشته است، زیرا آنها در مرحلهای از زندگیاند که نیاز به هویت، ارتباط و معنا بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. راهکارهای فوری که پژوهشگران پیشنهاد میکنند ساده اما بنیادیناند: اولویت دادن به روابط نزدیک و واقعی، پرورش زندگی درونی و معنوی، و درک این حقیقت که ثروت و آسایش جایگزین شادی پایدار نمیشوند.
شاید بدیهی به نظر برسد، اما حقیقت روشن است: خوشبختی نه در حساب بانکی، بلکه در معنا، عشق و پیوندهای انسانی ریشه دارد.