علم و دانش

زوال علم در واشنگتن، شکوفایی در اتاوا: فرصتی طلایی برای کانادا

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان –در حالی‌ که ایالات متحده در سایه تصمیمات سیاسی جدید، یکی از ستون‌های اصلی پیشرفت علمی خود را متزلزل کرده، کشورهای دیگر از این فرصت برای بازتعریف نقش خود در نقشه جهانی علم بهره می‌برند. در رأس این کشورها، کانادا با برنامه‌ریزی هوشمندانه، در حال تبدیل شدن به مقصدی مطمئن برای پژوهشگرانی است که روزگاری آمریکا را مهد آزادی علمی می‌دانستند.

برای دهه‌ها، آمریکا پیشتاز سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه بوده است. این سرمایه‌گذاری‌ها به اختراعاتی نظیر اینترنت و تلفن همراه، و همچنین درمان‌های نوین برای سرطان و بیماری‌های قلبی منجر شده‌اند. اما اکنون، با کاهش شدید بودجه در نهادهایی نظیر بنیاد ملی علوم (National Science Foundation)، موسسه ملی سلامت (National Institute of Health)  و ناسا (NASA)، آینده علمی ایالات متحده در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است.

از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ، بودجه‌های تحقیقاتی در آمریکا به‌شدت کاهش یافته‌اند؛ نهادهایی مانند موسسه ملی سلامت، بنیاد ملی علوم و حتی ناسا با محدودیت‌های بی‌سابقه‌ای مواجه شده‌اند. پیامد این رویکرد، چیزی فراتر از صرفاً تعدیل نیرو یا توقف پروژه‌هاست: بحران اعتماد در میان دانشمندان به آینده‌ شغلی و علمی‌شان.

در چنین فضایی، کانادا با راه‌اندازی طرح‌هایی نظیر Canada Leads، به‌جای تماشاچی بودن، وارد میدان عمل شده است. اما آنچه کانادا را از دیگر کشورهایی مانند فرانسه، آلمان یا استرالیا متمایز می‌کند، نه فقط تسهیلات مالی، بلکه رویکردی انسانی و مبتنی بر ارزش‌های پژوهشی است. این کشور تلاش کرده نشان دهد که علم، تنها در آزمایشگاه معنا نمی‌یابد، بلکه به آزادی، امنیت و شأن انسانی دانشمندان نیز وابسته است.

در کنار این تلاش‌ها، اروپا هم با ابتکاراتی مانند Choose Europe for Science ، سعی در جذب مغزهای علمی آمریکا دارد. اما در تحلیل مزیت‌های نسبی، کانادا با نزدیکی جغرافیایی، زبان مشترک و ساختار دانشگاهی مشابه با آمریکا، در موقعیتی بی‌رقیب قرار دارد.

نکته‌ای که کمتر به آن توجه شده، بُعد روانی این مهاجرت‌هاست. بسیاری از پژوهشگران جوان آمریکایی نه به دلیل حقوق پایین یا نبود امکانات، بلکه به دلیل احساس ناامنی فکری و بی‌ثباتی در سیاست‌گذاری‌های علمی، به مهاجرت فکر می‌کنند. کانادا دقیقاً همان چیزی را عرضه می‌کند که این گروه به‌دنبالش هستند: آرامش، ثبات، و یک نظام دانشگاهی که هنوز علم را به‌مثابه یک ارزش اصیل می‌نگرد، نه هزینه‌ای اضافی.

همچنین باید توجه داشت که رقابت بر سر جذب استعدادهای علمی، دیگر محدود به مرزهای دانشگاهی نیست. آنچه در حال رخ دادن است، یک بازتوزیع جهانیِ سرمایه فکری است. در این الگو، کشورهایی که ظرفیت نهادی و سیاست‌گذاری موثرتری دارند، برندگان اصلی خواهند بود. و اینجاست که فرصت طلایی برای کانادا شکل می‌گیرد: فرصتی نه‌تنها برای جذب نیروی متخصص، بلکه برای بازتعریف موقعیت خود به‌عنوان یکی از قطب‌های علمی آینده‌ جهان.

پرسشی که در این میان مطرح می‌شود، این است که آیا این فرصت طلایی پایدار خواهد بود یا صرفاً واکنشی مقطعی به تحولات آمریکاست؟ پاسخ در سیاست‌های بلندمدت علمی و مهاجرتی کانادا نهفته است. اگر این کشور بتواند زیرساخت‌ها، بودجه و نظام حمایتی خود را متناسب با این جذب جدید توسعه دهد، می‌توان انتظار داشت که این مهاجرت‌ها، به‌جای موجی زودگذر، به جریان مستمری از نوآوری تبدیل شوند.

از سوی دیگر، این روند فرصتی برای تجدید ساختار علمی در سطح جهانی نیز هست. تجربه نشان داده که همکاری‌های بین‌المللی علمی، تنها در بستر اعتماد و پایداری شکل می‌گیرند. اگر آمریکا نتواند این اعتماد را بازسازی کند، کشورهایی مانند کانادا می‌توانند جای خالی آن را پر کنند.

در پایان باید گفت، آنچه امروز در حال شکل‌گیری است، یک نقطه عطف در جغرافیای علم جهانی است. آمریکا که زمانی الگوی بی‌بدیل در عرصه علم و آموزش عالی بود، اکنون با چالشی بی‌سابقه مواجه است. و کانادا، با هوشمندی و تدبیر، در حال بهره‌برداری از این لحظه تاریخی است. آینده علم ممکن است دیگر نه در Silicon Valley کالیفرنیا، بلکه در مونترال یا تورنتو ترسیم شود.

 

منبع خبــــــر

 

 


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا

Adblock را متوقف کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید