مقالاتمقالات اجتماعی

زن‌کشی؛ پاندمی خاموشی که در قوانین کیفری کانادا تعریف مشخصی ندارد!

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – زن‌کشی یا Femicide  به معنای واقعی کلمه، قتل زنان و دختران به‌ دلیل زن بودن است. این پدیده وحشتناک نه‌ تنها ریشه در نفرت جنسیتی دارد، بلکه نشان‌دهنده ساختارهای عمیق و سیستماتیکی است که خشونت علیه زنان را ممکن و مشروع جلوه می‌دهند. گرچه این واژه هنوز در بسیاری از قوانین کیفری از جمله قانون کیفری کانادا به رسمیت شناخته نشده، اما آمارهای نگران‌کننده، آن را به یکی از معضلات جدی حقوق بشر در قرن بیست ‌و ‌یکم تبدیل کرده‌اند.

در سطح جهانی، از هر ده زن، سه نفر در طول زندگی خود خشونت را تجربه می‌کنند. تخمین‌ها نشان می‌دهد که دست‌کم 13.5 درصد از قتل‌های جهانی در چارچوب روابط صمیمی صورت می‌گیرند، که بسیاری از آن‌ها مصداق زن‌کشی هستند. رایج‌ترین نوع زن‌کشی، قتل زنان به دست شریک جنسی سابق یا فعلی آنهاست که طبق داده‌ها، حدود 35 درصد از کل قتل زنان در سراسر جهان را شامل می‌شود.

با این حال، زن‌کشی مفهومی فراتر از قتل یک زن توسط یک مرد به‌ دلیل تنفر شخصی یا حسادت است. انواع مختلفی از زن‌کشی شناخته شده‌اند: از قتل‌های ناموسی و نژادی گرفته تا زن‌کشی‌های ناشی از خشونت جنسی، قتل‌های سریالی و حتی مرگ زنان به دلیل سقط جنین غیرایمن. زن‌کشی پنهان نیز در مواردی نظیر گسترش عمدی بیماری‌های کشنده مانند ایدز یا سهل‌انگاری در درمان زنان دیده می‌شود.

کانادا و تلاش برای تعریف قانونی زن‌کشی

در استان انتاریو، پلیس تنها از سال 2024 آغاز به استفاده رسمی از اصطلاح زن‌کشی در گزارش‌های قتل کرده است. برای نمونه، پلیس اتاوا مرگ زنی 54 ساله را زن‌کشی اعلام و مردی 57 ساله را به اتهام قتل درجه دو بازداشت کرد. در کینگستون نیز پلیس قتل زنی 25 ساله توسط شریک عاطفی‌اش را نخستین زن‌کشی ثبت‌شده در این شهر دانست.

با این حال، استفاده پلیس از این واژه هنوز محدود و نادر است. دکتر میرنا داوسون، جامعه‌شناس دانشگاه گوئلف ، می‌گوید نبود تعریف قانونی در Criminal Code  دلیل اصلی استفاده کم این واژه است. 

داوسون و همکارانش با استفاده از چارچوب سازمان ملل، از سال 2018 تا کنون بیش از 1014 مورد زن‌کشی را در کانادا ثبت کرده اند که تنها در سال 2023 شامل 187 مورد بوده است. تقریباً نیمی از این قتل‌ها توسط شریک عاطفی و 28 درصد توسط اعضای خانواده صورت گرفته‌اند. تنها در 6 درصد موارد، قاتل فردی ناشناس بوده است.

همانطور که گفته شد، یکی از مشکلات مهم در مسیر مقابله با زن‌کشی، نبود تعریف یکپارچه و قانونی در سطح فدرال است. این موضوع باعث شده گروه‌های مختلف آماری متفاوتی ارائه دهند. برای مثال، انجمن ناظر بر پناهگاهای انتاریو پنج مورد زن‌کشی را در کینگستون از سال 2019 شناسایی کرده، در حالی که پلیس تنها یک مورد را به‌عنوان زن‌کشی اعلام کرده است.

کارشناسان معتقدند اگر واژه زن‌کشی در قانون کیفری کانادا تعریف شود، آمارگیری دقیق‌تر توسط نهادهایی مانند پلیس و اداره آمار کانادا امکان‌پذیر خواهد شد. دولت فدرال، به‌ویژه پس از وعده‌های انتخاباتی مارک کارنی مبنی بر جرم‌انگاری کشتارهای ناشی از نفرت، تحت فشار قرار دارد تا این تعریف را وارد قانون کند. در این صورت، قتل‌هایی که در گذشته فقط به عنوان قتل درجه دوم شناخته می‌شدند، می‌توانند به عنوان قتل درجه اول از نوع زن‌کشی شناسایی شوند.

زن‌کشی پدیده‌ای نیست که به حیطه خصوصی خانواده یا روابط عاطفی محدود شود. این جنایت بازتاب مستقیم ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، و حتی حقوقی است که به خشونت علیه زنان مشروعیت می‌دهند.

بدون تعریف قانونی و حمایت سیاست‌گذاران، مبارزه با زن‌کشی در حد شعار باقی خواهد ماند. برای نجات جان زنان، وقت آن رسیده که واژه‌ها را جدی بگیریم؛ زیرا واژه‌ها مسیر قانون را تعیین می‌کنند. 

 

منبع خبــــــر

 

 


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا

Adblock را متوقف کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید