مقالاتمقالات اجتماعی

ده حقیقت تلخ درباره‌ مهاجرت به کانادا 

مهاجرت به کانادا برای بسیاری رویایی شیرین به نظر می‌رسد، کشوری با طبیعتی خیره‌کننده، مردمی مهربان و فرصت‌های بی‌پایان. اما پس از سه سال زندگی در «سرزمین سفید بزرگ»، نویسنده‌ این روایت می‌گوید واقعیت بسیار سخت‌تر از آن چیزی است که در ویدیوهای الهام‌بخش یوتیوب دیده بود.

اولین شوک، هزینه‌های سرسام‌آور است. از خرید ساده نان و شیر تا قبض تلفن و بیمه، همه‌چیز گران‌تر از پیش‌بینی‌هاست. در شهرهایی مانند تورنتو و ونکوور، اجاره‌ 2 هزار دلاری تنها یک زیرزمین کوچک نصیب‌تان می‌کند. 

دومین چالش بزرگ، پیدا کردن شغل در رشته‌ تخصصی است. بدون «تجربه‌ کاری کانادایی»، حتی بهترین رزومه هم درهای چندانی را باز نمی‌کند و دریافت مجوزهای حرفه‌ای ماه‌ها یا سال‌ها طول می‌کشد.

زمستان، فقط فصل نیست—سبک زندگی است. سرمای منفی 30 درجه، روزهای تاریک و افسردگی فصلی بخشی از روزمرگی می‌شود. 

حتی سیستم بهداشتی رایگان هم چالش دارد؛ صف‌های طولانی و هزینه‌های پنهان دارو و دندان‌پزشکی همه را غافلگیر می‌کند.

از نظر اجتماعی، یافتن دوستان واقعی دشوار است. مردم مودب‌ هستند اما روابطشان سطحی باقی می‌ماند. تنهایی، همراه همیشگی مهاجران سال اول است. 

هم‌زمان، بوروکراسی دولتی وقت‌گیر و طاقت‌فرساست و تحصیلات خارجی اغلب بی‌ارزش تلقی می‌شود.

بازار مسکن بی‌رحمانه است؛ رقابت شدید، اجاره‌های سنگین و تبعیض علیه تازه‌واردان، خانه پیدا کردن را به میدان نبرد تبدیل می‌کند. 

انطباق فرهنگی نیز به آهستگی پیش می‌رود، درک شوخی‌های مربوط به هاکی تا قوانین نانوشته‌ رفتار اجتماعی، همه نیازمند زمان‌ هستند.

در نهایت، فاصله‌ عاطفی با خانواده از همه دردناک‌تر است. اختلاف ساعت، هزینه‌ بالای سفر و دلتنگی دائمی، بهایی است که برای رویای کانادایی پرداخت می‌شود.

واقعیت این است که کانادا کشوری فوق‌العاده است، اما تنها برای کسانی که آماده‌ رویارویی با چالش‌هایش هستند.

منبع خبــــــر

 

 


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا

Adblock را متوقف کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید