داستان امید و چالشهای پناهندگان سوری در کانادا و سوریه
داستان از یک گروه کوچک در میدان جشنواره میسیساگا آغاز میشود که اعضای آن به شدت خوشحال بودند، زیرا خبر رسیده بود که 10,000 کیلومتر دورتر، شهر حمص در سوریه به دست نیروهای مخالف افتاده است. این واقعه باعث شادی و ابراز احساسات مثبت در میان اعضای گروه گردید و آنها را به جشن و شادی واداشت.
زمانی که خبر فرار بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، منتشر شد و اعلام گردید که جنگ داخلی در سوریه به پایان رسیده است، میدان اصلی در یک شهر کوچک کانادایی مملو از افرادی شد که به مناسبت این خبر جشن میگرفتند. بسیاری از این افراد تنها ده سال پیش به دلیل رژیم اسد به کانادا پناهنده شده بودند. خالد عبدالوهاب، یک سوری ۳۱ ساله که در جوانی به تورنتو مهاجرت کرده و در سازماندهی این جشن نقش داشت، در این باره گفت: “بیش از ۴۵ دقیقه گریه کردم.”
آقای عبدالوحید، که در حال حاضر شهروند کانادا است، از سن ۱۷ سالگی به عنوان یک فعال حقوق بشر در سوریه شناخته میشود. او در نخستین سالهای آغازین اعتراضات ضد دولتی در سوریه شرکت کرد و از آن زمان به طور مداوم به دفاع از حقوق بشر در کشورش پرداخته است. به دلیل تلاشهای مستمر و تأثیرگذار او در این زمینه، لقب “شهردار سوریهای تورنتو” را به خود اختصاص داده است.
بسیاری از افراد در حال برنامهریزی برای سفر به منظور دیدار با خانواده و دوستان خود هستند، اما آنها تأکید میکنند که کانادا همچنان برای اکثر آنها به عنوان خانهای دائمی باقی خواهد ماند.
آقای عبدالوحید، یکی از پناهندگان سوری، در مورد چالشهای پیش روی خود و هموطنانش اظهار داشت که اکنون زمان آن رسیده است که به مردم خود کمک کنیم و کشورمان را بازسازی کنیم و از اینجا از آنها حمایت کنیم. او بخشی از گروهی از پناهندگان بود که بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ به کانادا مهاجرت کردند. این مهاجرت به دنبال وعده انتخاباتی نخستوزیر جدید کانادا، جاستین ترودو، صورت گرفت که اعلام کرده بود تا ۲۵ هزار پناهنده سوری را اسکان خواهد داد، در شرایطی که بسیاری از آنها در تلاش برای فرار از فجایع جنگ جان خود را از دست میدادند.
این استقبال گرم از پناهندگان سوری در کانادا به وضوح در تضاد با سیاستهای همسایه جنوبی این کشور، ایالات متحده، قرار داشت؛ جایی که دونالد ترامپ در حال اجرای کمپین انتخاباتی خود بود و وعده میداد که ورود مسلمانان به کشور را ممنوع کند. او بعداً اقدام به ممنوعیت مهاجرت از هفت کشور با اکثریت مسلمان کرد. این تفاوت در رویکردها نشاندهنده تمایل کانادا به پذیرش و حمایت از پناهندگان در مقایسه با سیاستهای سختگیرانهتر ایالات متحده بود.
از سال ۱۹۷۹، کاناداییها بیش از ۳۹۰ هزار پناهنده را از طریق حمایتهای خصوصی یاری کردهاند. این نوع حمایت با برنامههای دولتی تفاوت دارد، زیرا هزینههای اسکان معمولاً بر عهده یک فرد یا گروه خاصی است.
در حالی که کانادا به سرعت در حال پذیرش پناهندگان سوری بود که از جنگ فرار میکردند، حمایتهای خصوصی نقش مهمی در این روند ایفا کردند. بر اساس اطلاعات دولت کانادا، نزدیک به نیمی از پناهندگان سوری از طریق حمایتهای خصوصی به این کشور آمدهاند.
در مجموع، کانادا موفق شده است بیش از ۱۰۰ هزار پناهنده سوری را با ترکیبی از حمایتهای دولتی و خصوصی اسکان دهد. این اقدام نه تنها نشاندهنده همدلی مردم کانادا است، بلکه بیانگر تعهد آنها به کمک به افرادی است که در شرایط سخت زندگی میکنند.
تعداد پناهندگانی که کانادا از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ پذیرفته، نسبت به کشورهای همسایه سوریه مانند ترکیه، لبنان و اردن، بسیار کمتر است. با این حال، رفتار دوستانه و گرم مردم کانادا باعث شده است که پناهندگان احساس کنند که بخشی از جامعه جدید خود هستند. خانم دورید، فعال حقوق بشر و مشاور سیاستگذاری، در این زمینه اظهار داشت: “این احساس تعلق به کشور نه تنها موقتی است بلکه نشاندهنده این است که این کشور برای آنهاست.” او همچنین اشاره کرد که با رفتن بشار اسد، ممکن است بتواند زمان خود را بین سوریه و کانادا تقسیم کند و افزود: “رویای من این است که یک وزارتخانه برای برابری جنسیتی در سوریه داشته باشیم که بتوانم در آن فعالیت کنم.” خانم دورید در ادامه بیان کرد: “فکر میکنم بسیاری از ما بین هر دو کشور خواهیم بود و به هر دو کشور خدمت خواهیم کرد.”
در سالهای اخیر، شاهد تغییراتی در رویکرد کانادا نسبت به مهاجرت هستیم. دولت جاستین ترودو با توجه به بحران هزینههای زندگی و مسکن، در تلاش است تا تعداد ساکنین دائمی این کشور را کاهش دهد. با این حال، به نظر میرسد که این تغییرات تأثیری بر برنامه بازاسکان پناهندگان در کانادا نخواهد داشت.
مایا الماسلمه، یکی از پناهندگانی که به کانادا آمده است، دانشجوی رشته جامعهشناسی در دانشگاه وسترن میباشد. او در سال 2016 و در سن 17 سالگی به همراه خانوادهاش به شهر لندن در استان انتاریو مهاجرت کرد. مایا در طول جنگ داخلی سوریه، پدربزرگش را که او را “مانند یک پدر دوم” میدانست، از دست داد و همچنین خانهاش را در شهر درعا، که به عنوان زادگاه قیام علیه بشار اسد شناخته میشود، ترک کرد.
او به این نکته اشاره کرد که کانادا کشوری است که به او آرامش بخشیده، فرصتهای تحصیلی را برایش فراهم کرده و به او کمک کرده تا به فردی که امروز هست تبدیل شود. با این حال، او تأکید کرد که قصد دارد به وطن خود بازگردد تا نسل جدیدی را بسازد. او در ادامه گفت: “میخواهم یک مددکار اجتماعی شوم، زیرا افرادی که در ابتدا به ما کمک کردند، مددکاران اجتماعی مهربانی بودند.” همچنین، او توضیح داد که “خانه دوم” او درعا به افرادی با مهارتهای او برای بازسازی و توسعه نیاز دارد.
با توجه به تحولات اخیر در سوریه، پیشبینی آینده این کشور به شدت دشوار است و ابهامات زیادی در این زمینه وجود دارد. سوریه در سالهای اخیر تحت کنترل گروهی از شورشیان اسلامی قرار گرفته که در گذشته ارتباطاتی با القاعده داشتند، اما این گروه در سالهای اخیر تغییراتی در برند و شیوه عملکرد خود ایجاد کرده است.
سوالات متعددی درباره نوع حکومتی که این گروه تشکیل خواهد داد و آزادیهایی که مردم سوریه تحت رهبری جدید خواهند داشت، بیپاسخ مانده است. بهخصوص وضعیت افراد پناهنده LGBTQ در سوریه نگرانکننده است؛ یکی از منابع محلی تأکید میکند که “برای این افراد، شرایط امن نیست.” لذا، نیاز به بررسی دقیقتری از وضعیت کنونی و آینده سوریه احساس میشود.
به نظر نمیرسد در ۲۵ سال آینده کسی قادر به پیشبینی این باشد که سوریه به یک پایگاه دائمی تبدیل خواهد شد یا خیر. با این حال، سوالاتی در مورد نوع حکومتی که این گروه ممکن است تشکیل دهد و میزان آزادیهایی که مردم سوریه تحت رهبری جدید خواهند داشت، مطرح است. آقای ابوحمره، یکی از فعالان اجتماعی، نگرانیهای عمیقی درباره وضعیت پناهندگان LGBTQ در سوریه ابراز کرده و اظهار داشته است: “برای پناهندگان LGBTQ در سوریه هیچ امنیتی وجود ندارد.” این نگرانیها به ویژه به دلیل احتمال توقف تصمیمگیری برخی کشورهای اروپایی درباره پناهندگی سوریها تشدید شده است. ابوحمره اشاره کرده که بسیاری از پناهندگان LGBTQ، صرفنظر از نوع حکومتی که بر سر کار باشد، در امان نخواهند بود.
برخی از افرادی که خبرهای مثبتی درباره بازگشت به سوریه میشنوند، با احتیاط به فکر پرواز برای دیدار با اقوام خود هستند. آقای ابوحمره، که در سال ۲۰۱۵ به کانادا مهاجرت کرده، از بازگشت به سوریه نگران است.
اسرا العیسی، مادر چهار فرزند، در مورد زندگیاش در کانادا احساسات خود را اینگونه بیان میکند: “کانادا به ما امنیت و عزت داد.” این جمله نشاندهنده تجربه مثبت او از زندگی در کشور جدیدش است. او در خانهاش واقع در پرنس جورج، بریتیش کلمبیای کانادا، تصریح میکند که “هرگز روزی نبوده که احساس کنم پناهندهام یا احساس کنم که کانادایی نیستم، یا اینکه شهروندی غیرمطلوب هستم.”
یکی از دلایل اصلی او برای بازگشت به سوریه، احساس عمیق “بیگانگی” نسبت به خانوادهاش است. او تلاش کرده بود تا پدر و مادرش را به کانادا بیاورد، اما این تلاشها نتیجهای نداشته است. اسرا توضیح میدهد: “این تنها چیزی بود که میخواستم.” متاسفانه، پدرش پس از حدود هشت ماه از ورود او به کانادا بر اثر سرطان فوت کرد و این موضوع تاثیر عمیقی بر احساسات او گذاشته است.
با وجود چالشهای فراوانی که پناهندگان سوری با آن مواجه هستند، بسیاری از آنها از کشوری که به آنها پناه داده است، ناراضی نیستند. یکی از این پناهندگان در این زمینه میگوید: “این یک روند طبیعی است که بخواهیم به خانه خود بازگردیم، زیرا در نهایت سوریه کشور ماست. ما به عنوان پناهنده زندگی میکنیم چون در کشور خودمان جنگ وجود داشت و ماندن در آنجا برای ما امن نبود.” این پناهنده همچنین ابراز امیدواری کرد که با آزادی سوریه از ظلم رژیم بشار اسد و بازگشت امنیت به کشور، آنها نیز به زودی بتوانند به خانههای خود بازگردند. وی به یاد میآورد که پیش از انقلاب ۲۰۱۱، گزارشهای متعددی درباره هدف قرار گرفتن مردان همجنسگرا توسط پلیس وجود داشت که این مساله نگرانیهای زیادی را برای این گروه ایجاد کرده بود.