جدیدترین تحقیقات درباره طول عمر انسان
جی اولشانسکی، استاد اپیدمیولوژی و آمار زیستی در دانشگاه ایلینوی از انتقاداتی که از پیشبینیهایش درباره طول عمر انسان میشود، خسته شده است. او و همکارانش پیشبینی کرده بودند که اکثر کودکان به طور متوسط تا 85 سالگی زندگی میکنند و تنها درصد کمی به 100 سالگی میرسند. اولشانسکی معتقد است بسیاری از مردم این واقعیت را نمیپذیرند و به پیشبینیهای خوشبینانهای که میگویند 50 درصد از نوزادان به 100 سالگی خواهند رسید، عادت کردهاند.
او در سال 1990 پیشبینی کرده بود که افزایش امید به زندگی کند خواهد بود و تاثیر مداخلات پزشکی نیز به تدریج کاهش مییابد و آنها را «چسب زخم» مینامد.
او افزود که بسیاری از مردم با این نظر مخالف بودند و اظهار کردند: “نه، نه، نه!” آنها معتقد بودند که پیشرفتهای فناوری پزشکی و افزایش طول عمر به سرعت ادامه خواهد داشت و بنابراین میانگین عمر نیز افزایش مییابد.
اولشانسکی اعلام کرد که او و همکارانش پس از ۳۴ سال توانستهاند نظریه خود را اثبات کنند. تحلیل آنها از دادههای طول عمر در کشورهای استرالیا، فرانسه، هنگ کنگ، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی، اسپانیا، سوئد، سوئیس و ایالات متحده در نشریه Nature Aging منتشر شد.
بر اساس این مطالعه، دختران متولد شده در سال ۲۰۱۹ در این مناطق، ۵.۱ درصد شانس دارند که به سن ۱۰۰ سالگی برسند، در حالی که این شانس برای پسران فقط ۱.۸ درصد است.
اولشانسکی در گفتوگو با CNN درباره تحلیل خود از دادههای طول عمر صحبت کرد که این گفتوگو بهطور مختصر ویرایش و خلاصه شده است تا وضوح بیشتری داشته باشد.
بسیاری از مردم بر این باورند که انسانها به زودی قادر خواهند بود تا ۱۲۰ و حتی ۱۵۰ سال زندگی کنند؛ شما چگونه یافتههای خود را با این پیشبینیها تطبیق میدهید؟
اولشانسکی بیان میکند: تمامی این اعداد ساختگی هستند و هیچ راهی برای تایید تجربی ادعاهای مربوط به افزایش طول عمر که برخی افراد در این زمینه مطرح میکنند، وجود ندارد. در مقالهمان تاکید میکنیم: لطفا از بزرگنمایی پرهیز کنید. اینها تنها فرضیات علمی هستند که نمیتوان آنها را آزمایش کرد.
اولشانسکی میگوید که تنها یک زن توانسته است به سن ۱۲۲ سالگی برسد و این واقعیت خود گویای نکتهای مهم است. این زن، ژان کالمان، در سال ۱۸۷۵ در شهر آرل فرانسه به دنیا آمد، زمانی که میانگین امید به زندگی حدود ۴۵ سال در نظر گرفته شده بود. او در سال ۱۹۹۷، پس از ۱۲۲ سال و ۱۶۴ روز زندگی، با وجود عادات سیگار کشیدن و نوشیدن شراب، درگذشت.
فرآیند پیری در حال حاضر غیرقابل تغییر است و به کاهش عملکرد سلولها، بافتها، اندامها و سیستمهای بدن اشاره دارد. این فرآیند نتیجه فعالیتهای بیولوژیکی زندگی است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
اگر تعداد زیادی از افراد در یک جمعیت تحت تاثیر پیری غیرقابل تغییر قرار گیرند، با مانعی مواجه خواهیم شد که دستیابی به افزایش بیشتر امید به زندگی را دشوار میسازد. در حال حاضر، ما در چنین وضعیتی قرار داریم. میتوانیم در زمینه درمان بیماریهای مختلف پیشرفت کنیم، اما این پیشرفتها تاثیر طولانیمدتی بر افزایش عمر نخواهد داشت و حتی ممکن است اثر آن کاهش یابد.
این وضعیت نشاندهنده موفقیت است و نه شکست؛ زیرا افراد به اندازه کافی زندگی میکنند تا فرآیند طبیعی پیری را تجربه کنند، که اکنون به عنوان عامل خطر اصلی شناخته میشود.
تنها راهی که میتوانیم از این محدودیت در طول عمر عبور کنیم، کاهش فرآیند زیستی پیری است.
در سه دهه گذشته، چاقی و بیماریهای مرتبط با آن، از جمله دیابت نوع ۲، به طور چشمگیری افزایش یافتهاند. این وضعیت چه تاثیری بر کاهش طول عمر ما داشته است؟
اولشانسکی توضیح میدهد که ما شاهد افزایش قابل توجهی در میزان چاقی در جامعه هستیم. چاقی میتواند به بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی و حتی سرطان منجر شود. او و همکارانش در سال 2005 پیشبینی کردند که نسل کنونی کودکان ممکن است به دلیل مشکلات ناشی از چاقی، عمر کمتری نسبت به والدین خود داشته باشند.
در پاسخ به این چالش، علم پزشکی پیشرفتهای چشمگیری در زمینه فناوریهای افزایشدهنده عمر داشته است. این فناوریها شامل داروهایی مانند استاتینها و آنتیبیوتیکها، واکسنها، روشهای جراحی و دستگاههای تشخیص بیماری هستند. این درمانها به طور موثری عوارض ناشی از چاقی، دیابت و بیماریهای قلبی را هدف قرار دادهاند.
امروزه، بسیاری از افراد به سنین 70، 80 و حتی 90 سالگی میرسند و تقریبا همه آنها در دورانی زندگی میکنند که فناوریهای پزشکی بهبود یافتهاند. این پیشرفتها نتیجه تلاش پزشکان در سرتاسر جهان است که به ما کمک کردهاند تا زندگی سالمتری داشته باشیم.
اگر به بدنهای افراد مسنتر نگاه کنیم، بیماریهای متعددی را مشاهده خواهیم کرد که هر یک میتوانند باعث مرگ آنها شوند. این بیماریها به فرآیند طبیعی پیری مرتبط هستند؛ یعنی پیری سلولها، بافتها، اندامها و سیستمهای بدن که غیرقابل تغییر است.
تحقیقات نشان میدهد که انسانها ممکن است تا ۱۵۰ سال یا بیشتر زندگی کنند و این استدلالها عمدتا بر پایه مطالعاتی است که بر روی حیوانات انجام شده است. هرچند موشها با انسانها تفاوت دارند، اما آیا این تحقیقات به شما امید میدهد؟
اولشانسکی بیان میکند که دلایل خوبی برای خوشبینی نسبت به نزدیک بودن یک انقلاب در زمینه افزایش طول عمر وجود دارد. پژوهشگران موفق شدهاند سرعت پیری بیولوژیکی را در موجوداتی مانند مگسهای میوه، کرمها، موشها و پریماتها کاهش دهند. این پیشرفتها فرصتی جدید برای تغییر مسیر بقای انسان فراهم میآورد.
گروساینس به مطالعه تغییرات بنیادی در فرآیند بیولوژیکی پیری پرداخته است. اگرچه امکان تغییر این فرآیند وجود دارد، برخی پژوهشگران با استناد به نتایج مدلهای حیوانی معتقدند که اگر بتوان عمر یک موش را دو یا سه برابر کرد، ممکن است بتوان عمر انسان را نیز به همین نسبت افزایش داد.
به یاد داشته باشید که مرگ یک بازی صفر-مجموع است؛ وقتی یک چیز از بین میرود، چیز دیگری به همان اندازه افزایش مییابد. نگرانی این است که ممکن است بیماریهایی مانند سرطان و بیماریهای قلبی جایگزین مشکلاتی مانند زوال عقل، آلزایمر و دیگر چالشهای جدی بهداشتی شوند که در حال حاضر نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم. بنابراین، باید در مورد آرزوها و برنامههای آینده خود محتاط باشیم، زیرا افزایش طول عمر بدون بهبود کیفیت سلامت میتواند عواقب منفی به دنبال داشته باشد.