بازگشت غول سینما: دنیل دی-لوئیس در نمایشی مسحورکننده

فیلم Anemone بازگشت باشکوه دنیل دی-لوئیس به پرده سینما پس از هشت سال بازنشستگی را نشان میدهد. پس از فیلم «رشته ارواح» (2017)، این سهبار برنده اسکار با چهرهای لاغر، همچنان جذابیت جادویی خود را حفظ کرده است. او در نقش ری استوکر، مردی منزوی که دو دهه در دل جنگل زندگی کرده، با بازی زمخت و کمحرف خود، تنها نقطه ثقل داستانی درام است که به جز حضور او، کمتر جذابیت دارد.
فیلم که نخستین تجربه کارگردانی فرزند دی-لوئیس، رونان، محسوب میشود، جلوههای بصری جسورانه و ترکیببندی دقیق دارد. تصویربرداری بن فوردسمان از مناظر شمال انگلستان، وسعت و شکوه بصری خاصی به فیلم میبخشد، اما داستان مرموز و پراکنده اغلب در پس این مناظر گم میشود.
داستان حول تراژدیهای بیننسلی و زندگی منزوی ری میچرخد؛ او در کلبهای ساده و دورافتاده، شکار میکند، غذا میپزد و برای حفظ سلامت جسمی میدود. ورود ناگهانی برادرش جِم (شان بین) و نامهای از نامزد جِم، نسّا (سامانتا مورتون)، ری را درگیر بحران خانوادگی پسر جوانشان، برایان (ساموئل باتملی)، میکند. روایت پراکنده و مونولوگهای طولانی تلاش میکنند عمق بدهند، اما اغلب داستان را به سکوتهای سنگین و فاصلهگذاری احساسی میکشاند.
با این حال، جذابیت و حضور مغناطیسی دی-لوئیس همچنان چشمگیر است و نگاهها را به خود جلب میکند. بازی دیگران از جمله بین، مورتون و باتملی، قابل قبول است، اما فیلم توانایی ایجاد اتصال عاطفی واقعی با مخاطب را ندارد. موسیقی غنی بابی کریلیک و جلوههای طبیعی مانند تگرگهای شدید، جلوهای حماسی میبخشد، هرچند گاهی جایگزین روایت قدرتمند داستان شدهاند.
در نهایت، «آنِمون» به رغم ضعفهایش، دیدن دی-لوئیس روی پرده را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل میکند و نوید بازگشت بزرگ این بازیگر را میدهد، امیدوار به آن که در پروژه بعدی با داستانی قویتر همراه شود.