چاقی؛ بیماری فقر

روزی روزگاری، چاقی نشانه ثروت و رفاه بود، نماد زیادهروی و لذتطلبی.
اما امروز، چاقی به بیماری فقر بدل شده است. زخمی عمیق از نابرابری که سراسر جهان را درنوردیده است.
بیش از هفتاد درصد افراد چاق و دارای اضافهوزن در کشورهای فقیر و متوسط زندگی میکنند؛ جایی که سوءتغذیه در کودکی، دست در دست پرخوری اجباری در بزرگسالی داده است. از میانمار تا سومالی و کنگو، شکمها پر میشود، اما بدنها همچنان دچار سوء تغذیهاند.
پیامد آن وحشتناک است: دیابت، فشار خون، سرطان، بیماریهایی که بودجههای شکننده سلامت را میبلعند. هزینه جهانی چاقی در سال 2020 به دو تریلیون دلار رسید و تا سال 2060 ممکن است به هجده تریلیون دلار افزایش یابد؛ برابر با 3.3 درصد تولید ناخالص جهانی.
اما ریشه بحران، در بشقاب غذا نیست. در محیطی است که انتخابها را شکل میدهد. برای دستفروش فقیر، فروش خوراکیهای فرآوریشده و ماندگار، راه بقاست؛ برای خانوادهای تهیدست، غذاهای ارزان و پرکالری تنها گزینه ممکن هستند.
نجات از وضعیت کنونی، در بازسازی ساختارهای نابرابر نهفته است.
سازمان جهانی بهداشت و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد خواستار گذار از محصولات فوقفرآوریشده به خوراکیهای متنوع و مغذی هستند.
راهکارها روشناند: مالیات بر نوشیدنیهای اشباع شده با قند، پرداخت یارانه برای میوه و سبزیجات، ممنوعیت تبلیغ فستفود برای کودکان و تغذیه مناسب نوزادان.
برنامههای حمایتی مانند تغذیه رایگان مدارس میتوانند نسلها را دگرگون سازند و کشاورزان محلی را توانمند کنند.
این نبرد، تنها برای سلامت نیست، بلکه نبردی برای عدالت اجتماعی است.
اگر اکنون دست نجنبانیم، تا سال 2030 بیش از 1.2 میلیارد بزرگسال درگیر چاقی خواهند بود.
پیامی روشن بر جهانیان وجود دارد: انسان را بر سود مقدم دارید. نظام غذایی را بازسازی کنید. پیش از آنکه بیعملی، جهان را درهم بشکند.










