میلیاردها دلار برای سیستم درمانی انتاریو؛ راه نجات یا وعده توخالی؟

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – سیستم درمانی انتاریو در سالهای اخیر به نقطهای بحرانی رسیده است. صفهای طولانی در اورژانسها، میلیونها شهروند بدون پزشک خانواده، و موج جمعیتی سالمندان نیازمند مراقبت، همگی تصویری از سیستمی فرسوده و تحت فشار شدید را نشان میدهند.
دولت استانی به رهبری داگ فورد، در واکنش به این وضعیت سه بسته سیاستی معرفی کرده است: نخست، اتصال نیم میلیون نفر دیگر به پزشک خانواده یا پرستار درمانگر؛ دوم، گسترش دامنه اختیارات کادر درمانی برای کاهش فشار بر کل سیستم؛ و سوم، سرمایهگذاری ۹ میلیون دلاری برای بهبود مراقبت از بیماران مبتلا به زوال عقل در خانههای سالمندان.
اما پرسش اصلی اینجاست: آیا این برنامهها پاسخی ریشهای به بحران سلامت هستند یا تنها مُسکنهایی موقت؟
برنامه اتصال 500 هزار نفر دیگر به مراقبت اولیه، با بودجهای کلان و وعده تیمهای درمانی جدید، بلندپروازانه و امیدبخش است. تجربه کشورهایی مانند بریتانیا نشان داده که مدل تیممحور میتواند کیفیت خدمات را ارتقا دهد. اما مشکل اصلی فراتر از پول است: کمبود جدی پزشک و پرستار خانواده، بهویژه در مناطق روستایی و شمالی.
دولت با طرحهایی مانند جذب پزشکان آموزشدیده خارج از کشور تلاش کرده این خلأ را پر کند، اما روند کند صدور مجوزها و چالشهای بوروکراتیک همچنان مانعی بزرگ باقی ماندهاند. به بیان سادهتر، تزریق میلیاردها دلار بدون حل بحران نیروی انسانی نمیتواند دسترسی همه شهروندان به مراقبت اولیه تا سال 2029 را تضمین کند.
اقدام دوم دولت، یعنی گسترش اختیارات حرفههای درمانی، در نگاه اول راهحلی هوشمندانه است. داروسازان برای بیماریهای شایع نسخه میدهند، روانشناسان داروهای ضدافسردگی تجویز میکنند، و چشمپزشکان عملهای کوچک را در مطب انجام میدهند. این تغییرات میتواند فشار را از دوش اورژانسها و پزشکان خانواده بردارد و زمان آنان را برای تمرکز روی پروندههای پیچیدهتر آزاد کند. با این حال، نگرانیهای جدی وجود دارد. آیا آموزش کافی برای این نقشهای جدید فراهم شده است؟ آیا اعتماد عمومی به نسخه روانشناس یا داروساز همانند پزشک خانواده خواهد بود؟ مهمتر از همه، نبود یک پرونده دیجیتال یکپارچه مشکلساز است. بیماری که داروی عارضه روانی خود را از روانشناس میگیرد و داروی عفونت را از داروساز، ممکن است در نهایت قربانی نبود هماهنگی شود.
سرمایهگذاری 9 میلیون دلاری برای بهبود مراقبت از بیماران مبتلا به زوال عقل در خانههای سالمندان نیز در زمره طرحهای اخیر است. این سرمایهگذاری، با تمرکز بر مدلهای مراقبتی مبتنی بر روابط انسانی، میتواند کیفیت زندگی بیماران و خانوادههای آنان را ارتقا دهد. اما در مقیاس بحران موجود، این رقم بیشتر شبیه یک پروژه آزمایشی است تا یک راهحل ساختاری. با توجه به اینکه بیش از 60 درصد ساکنان خانههای سالمندان با زوال عقل زندگی میکنند و شمار آنان تا سال 2050 سه برابر خواهد شد، نیاز واقعی به دهها هزار تخت جدید، پرستاران متخصص و بودجهای بسیار بیشتر از این وجود دارد.
واقعیت این است که هر سه طرح نقاط قوت خود را دارند، اما هیچیک بهتنهایی قادر به نجات سیستم درمانی انتاریو نیستند. وعدههای بلندپروازانه دولت بدون رفع ریشهای کمبود نیروی انسانی و بدون ایجاد زیرساخت دیجیتال برای هماهنگی درمان، محکوم به محدودیت خواهند بود. اگر دولت واقعاً قصد دارد تا سال 2029 شعار «مراقبت برای همه» را محقق کند، باید تصمیمهای سختتری بگیرد.
انتاریو امروز در برزخی میان امید و واقعیت ایستاده است. سرمایهگذاریهای میلیاردی میتوانند آیندهای روشنتر ترسیم کنند، اما اگر این اقدامات به اصلاحات ساختاری منجر نشوند، خطر آن است که همه این وعدهها تنها به تیترهای زیبا در کمپینهای انتخاباتی محدود شوند. قبول دارید؟!