راهکارهای افزایش رضایت از زندگی
به قلم جنیفر گاتمن – زندگی خوب با عمل به دست میآید. این به معنای هدایت انرژیهایمان به سمت یک زندگی پایدار و رضایتبخش است که در آن تعادل میان افراط و تفریط، و همچنین بین خودخواهی و نیازمندی برقرار باشد.
برای دستیابی به رضایت از زندگی، شش تکنیک عملی وجود دارد. این تکنیکها مفهومی نیستند، بلکه اقداماتی هستند که میتوانید به راحتی و به طور مداوم در زندگیتان پیادهسازی کنید. با استفاده از این روشها، میتوانید از زندگیتان لذت ببرید و قدردان مردم و دنیای اطراف خود باشید، بدون اینکه به عوامل خارجی برای رسیدن به آرامش درونی و شادی وابسته شوید.
این شش ابزار شما را از اتلاف وقت در تلاش برای کنترل شرایطی که خارج از دسترس شماست رها میسازد. در عوض، شما میتوانید بر آنچه واقعا تحت کنترل شماست، یعنی واکنشها و رفتارهای خود، تمرکز کنید. این روشها به شما کمک میکنند تا به زندگیای فراتر از شادی برسید و تابآوری بیشتری پیدا کنید.
با ایجاد تعادل در زندگیتان و استفاده از این تکنیکها، میتوانید احساس رضایت عمیقتری را تجربه کنید و به سوی یک زندگی بهتر گام بردارید.
در اینجا به بررسی شش رفتار اساسی که در مفهوم رضایت پایدار از زندگی وجود دارد، میپردازیم. ابتدا اجازه دهید یک مرور کلی ارائه دهیم.
نخستین نکته: باید از فرضیات دوری کنید
با اجتناب از فرضیات، میتوانید در هر موقعیتی احساس قدرت و کنترل داشته باشید. به جای اینکه بر اساس تصورات خود درباره اینکه دیگران چه فکر میکنند یا چه احساسی دارند، عمل کنید، اقدامات شما باید بر پایه شواهد معتبر و قابل اعتماد باشد.
به یاد داشته باشید که این یک تکنیک عملی است. در هر موقعیتی، اقداماتی که انجام میدهید باید بر اساس واقعیتها و شواهد قوی باشد، نه بر اساس فرضیات. با اجتناب از فرضیات و تمرکز بر تفکر مبتنی بر شواهد، میتوانید اعتماد به نفس و احساس توانمندی خود را تقویت کنید.
مرحله دوم: کاهش تاثیر از رفتارهای مردم
منظور از “رفتارهای pleasing مردم” این است که نیازها، خواستهها و آرزوهای خود را به خاطر دیگران نادیده بگیرید یا آنها را تغییر دهید تا با انتظارات دیگران همخوانی داشته باشد. با آگاهانه انتخاب نکردن این رفتار و قرار ندادن نیازهای دیگران در اولویت، میتوانید زندگی اصیلتری را تجربه کنید.
اصالت
اصالت به معنای توجه به خواستهها و آرزوهای خود و عمل کردن بر اساس آنهاست. این بدان معناست که از انجام کارها به خاطر جلب توجه یا تایید دیگران آزاد میشوید، مانند ترس از اینکه مبادا دیگران شما را ترک کنند.
مرحله سوم: مواجهه با ترسها
هدف از تکنیک مواجهه با ترسها این نیست که شما را از احساس ترس بازدارد—زیرا برخی ترسها سالم هستند—بلکه هدف این است که شما را آموزش دهد که نگذارید ترسهایتان مانع رسیدن به اهدافتان شوند.
شما میتوانید یاد بگیرید که از ترسهایتان به عنوان یک انگیزه مثبت استفاده کنید، که شما را به سمت زندگی مورد نظرتان سوق میدهد و در نتیجه باعث افزایش اعتماد به نفس و احترام به خودتان میشود.
مرحله چهارم: تصمیمگیری
با استفاده از این تکنیک، میتوانید خود را آزاد کنید تا انتخابهای بهتری داشته باشید. این کار با شناخت این واقعیت که تقریبا هر تصمیمی که میگیریم، در بهترین حالت فقط یک حدس خوب است، ممکن میشود. همچنین باید بدانید که تقریبا هیچ تصمیمی وجود ندارد که نتوان آن را تغییر داد.
مرحله پنجم: پایان دادن
در این مرحله، متوجه میشوید که شروع کارها معمولا آسانتر از به پایان رساندن آنهاست. این تجربه به شما یاد میدهد که باید مهارت پیگیری و تکمیل وظایف را بیاموزید.
- کارهای کوچک و بزرگ
این مهارت شامل انجام کارهای کوچک است که زندگیتان را راحتتر میکند، مانند:
- جمعآوری و مرتب کردن لباسها
- پرداخت به موقع قبضها
همچنین شامل کارهای بزرگتر میشود که میتوانند زندگیتان را تغییر دهند، مانند:
- راهاندازی یک کسب و کار جدید
- خرید خانه
- پایان دادن به یک رابطه مخرب
این کار به شما کمک میکند تا به این باور برسید که ذاتا قابل دوست داشتن هستید. وقتی که به طور مداوم برای انجام موفقیتآمیز هر یک از پنج تکنیک دیگر، به خودتان پاداشهای ملموس میدهید، ذهن شما از نیاز به تایید و پاداش از دیگران به سمت قدردانی از ارزش عمیق دادن این پاداشها به خودتان تغییر میکند.
مرحله ششم: اهمیت پاداشهای ملموس
پاداشهایی که به خودتان میدهید باید واقعی و قابل لمس باشند. برای مثال، من معمولا وقتی که مجموعهای از کارهایی را که برای خودم تعیین کردهام، انجام میدهم، بلیط تئاتر میخرم—و منظورم صندلیهای ردیف جلو است. یکی از مشتریان من عاشق پاپکورن از فروشندگان خیابانی یا سینماهاست و آن را یک لذت خاص میداند. بنابراین، وقتی که آنها هر یک از تکنیکهای یک تا پنج را با موفقیت انجام میدهند، به خرید پاپکورن میروند.
تاثیر پاداش بر انگیزه
نمیتوانم اهمیت دادن پاداش به مغزتان برای انجام سختیهای تکنیکهای دیگر را کم اهمیت جلوه دهم. اگر این کار را نکنید، طبیعی است که فکر کنید: “این کار سخت است—چرا باید ادامه دهم؟” اما با دادن پاداش به خود، شروع به توسعه و در نهایت حفظ تمام پنج ویژگی خواهید کرد.