رادیکالیزهشدن در خانه: زنگ خطری برای آمریکا، کانادا و آینده مهاجرت

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – آمریکا و کانادا سالهاست خود را بهعنوان دو مقصد امن، آزاد و متکی بر ارزشهای دموکراتیک معرفی کردهاند؛ اما حوادث اخیر، بازداشت یک نوجوان کانادایی ساکن کلانشهر تورنتو (GTA) با اتهامات تروریستی، بازداشت پناهجوی افغان که به اذعان کریستی نوم، وزیر امنیت داخلی آمریکا در خاک ایالات متحده به افراطگرایی کشانده شد و به دو عضو گارد ملی در واشنگتن دی سی حمله کرد، تلنگری شدید به این روایت زده است. یک شهروند افغان دیگر به نام محمد داوود آلوکوزای نیز دو روز قبل از تیراندازی در واشنگتن دی سی، به اتهام انتشار ویدیو و ادعای ساخت بمب برای حمله به فورت ورت در تگزاس، بازداشت شده بود.
آنچه این رویدادها را بهطور خطرناک به هم وصل میکند، پرسشی بزرگ است: وقتی افراطگرایی دیگر پدیدهای «وارداتی» نیست و در داخل همین جوامع شکل میگیرد، چه کسی باید پاسخگو باشد؟
زنگ خطر: رادیکالیزهشدن نسل جوان کانادایی
بازداشت نوجوان کانادایی به اتهام برنامهریزی برای انجام اقدام تروریستی و توزیع و نشر ویدیوهای تبلیغاتی برای داعش، نشان میدهد افراطگرایی امروز نهفقط در شبکههای پیچیده بینالمللی، بلکه در اتاق نوجوانان و پشت صفحه تلفن همراه آنها رشد میکند. تحلیلگران امنیتی سالها هشدار داده بودند که گسترش محتوای افراطی در اینترنت، الگوریتمهای مبتنی بر خشم و منفورسازی، و احساسات بحرانزده پس از همهگیری، زمین حاصلخیزی برای گروههای تندرو فراهم کرده است.
کانادا کشوری است که بر مهاجرت و تنوع فرهنگی بنا شده، اما همین جامعه چندفرهنگی اکنون با چالشی تازه روبهروست: جوانانی که در همین محیط لیبرال و آزاد بزرگ شدهاند، به ایدئولوژیهای خشونتمحور جذب میشوند. این نشان میدهد که افراطگرایی تنها از بیرون مرز وارد نمیشود، بلکه میتواند در دل همان جامعهای رشد کند که قرار بود پناه امن باشد.
افراطگرایی «بومی» در آمریکا: پرونده دو متهم افغان
حادثه تیراندازی شهروند افغان به نام رحمان الله لکانوال 29 ساله، علیه دو عضو گارد ملی آمریکا، روایتی متفاوت اما مرتبط دارد. این فرد که قبل از ورود به آمریکا در سال 2021، با نیروهای آمریکا و CIA در افغانستان همکاری کرده بود، در خاک آمریکا و تحت تأثیر محیطی که قرار بود او را در مسیر ادغام اجتماعی قرار دهد، رادیکالیزه شد. نامبرده تحت برنامه «عملیات استقبال از متحدان» در دوران ریاست جمهوری بایدن، وارد آمریکا شد، در سال 2024 درخواست پناهندگی داده بود و در آوریل سال بعد و در دوران ریاستجمهوری ترامپ، با این درخواست موافقت شده و به او پناهندگی اعطا شد.
آلوکوزای نیز تحت همین برنامه وارد آمریکا شده بود و در سپتامبر 2022 اقامت قانونی آمریکا را دریافت کرد.
این موارد برای سیاستمداران آمریکایی بهویژه ترامپ، ابزاری مناسب برای محدودسازی مهاجرت است. ترامپ که بارها اعلام کرده بود بازنگری کامل در پرونده پناهجویان، غربالگری شدید و محدودیت گسترده مهاجرت از کشورهای جهان سوم، از جمله ایران، را اجرا خواهد کرد، بلافاصله رسیدگی به درخواستهای پناهندگی افغانها را متوقف کرد. حادثه اخیر دقیقاً همان سوخت سیاسیای است که ترامپ و جریان های ضدمهاجر برای پیشبرد دستورکار خود به آن نیاز دارد.
اما نکته اینجاست: اگر یک پناهجو در خاک آمریکا افراطی شده است، چگونه میتوان ادعا کرد که مشکل اصلی «ورود» او بوده است؟
آیا کانادا مسیر آمریکا را پیش خواهد گرفت؟
کانادا تا امروز از سیاستهای سختگیرانه آمریکا فاصله گرفته است. اما افکار عمومی کانادا نیز در حال تغییر است. بحران مسکن، فشار بر خدمات اجتماعی و درمانی و احساس نارضایتی عمومی نسبت به افزایش بیسابقه مهاجران دائم و موقت، زمینه را برای ظهور سیاستهای محدودکنندهتر فراهم کرده است.
پرونده نوجوان کانادایی متهم به تروریسم، میتواند در همین جهت بهعنوان «نقطه چرخش» استفاده شود. محافظهکاران مدتهاست میگویند سیاستهای دربهای باز لیبرالها، راه را برای نفوذ افراطگرایی باز کرده است. اکنون با وقوع یک پرونده امنیتی داخلی، این ادعا برای بخشی از جامعه قانعکنندهتر شده است.
آمریکا و کانادا در واقع با یک حقیقت مشترک روبهرو هستند: افراطگرایی نتیجه ترکیب پیچیدهای از عوامل داخلی و از جمله ارتباطات آنلاین است و نه صرفا نتیجه ورود مهاجران. اگر فردی در هالیفکس، ساندیگو، کلگری یا دیترویت در اتاق کوچک خود ویدیوهای افراطی نگاه میکند، ممنوعیت ورود مهاجر از کشور دیگر، او را از مسیر خشونت دور نمیکند. بنابراین سیاستهای متکی بر «بستن مرزها» ممکن است از نظر سیاسی جذاب باشند، اما از نظر امنیتی راهحل نهایی نیستند.










