تعرفهها: داروی ترامپ برای اقتصاد یا زهر برای نظم اقتصادی جهانی؟

دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در واکنش به انتقادات از سیاست های اقتصادیاش، تاکید کرده است که تعرفهها دارویی برای اقتصاد آمریکا هستند. او با اشاره به موفقیتهای ادعایی دوران ریاست جمهوریاش در اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی، بهویژه از چین، مدعی است که این سیاست باعث احیای صنایع داخلی، بازگشت مشاغل به آمریکا و کاهش وابستگی به اقتصادهای خارجی شده است. اما این پرسش اساسی مطرح است: آیا تعرفهها واقعاً دارویی برای درمان مشکلات اقتصادی هستند، یا در عمل به زهر و تهدیدی برای نظم اقتصادی جهانی تبدیل میشوند؟
بازگشت به سیاستهای حمایتگرایانه
سیاستهای ترامپ در حوزه تجارت، بر پایه اصول حمایتگرایی بنا شدهاند. او تعرفههایی سنگین بر واردات فولاد، آلومینیوم و کالاهای مصرفی از کشورهایی مانند چین، کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا وضع کرده است. هدف این است که از تولیدکنندگان داخلی آمریکا حمایت شود، مشاغل در آمریکا باقی بمانند، و کسری تجاری کاهش یابد. از نگاه ترامپ، این سیاستها یک نوع واکسیناسیون اقتصادی هستند که آمریکا را در برابر بیماری جهانی شدن محافظت میکند.
اما منتقدان بر این باورند که تعرفهها اگرچه ممکن است در کوتاهمدت از برخی صنایع داخلی حمایت کنند، اما در بلندمدت هزینههای سنگینی بر مصرفکنندگان، کسب و کارها و اقتصاد جهانی تحمیل میکنند. افزایش قیمتها، اختلال در زنجیره تأمین، تضعیف رقابتپذیری و افزایش تنشهای تجاری از جمله پیامدهای این رویکرد هستند.
نمونه بارز سیاستهای تعرفهای ترامپ، جنگ تجاری با چین در اولین دوره ریاست جمهوریاش بود. در سال 2018، دولت ترامپ تعرفههایی به ارزش صدها میلیارد دلار بر کالاهای چینی اعمال کرد. چین نیز در پاسخ، اقدامات تلافیجویانهای انجام داد و صادرات برخی محصولات آمریکایی را محدود کرد. این تنش تجاری موجب اختلال گسترده در بازارهای جهانی، نوسان در بازارهای مالی و نگرانیهای عمیق درباره آینده تجارت آزاد شد.
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که این جنگ تجاری نه تنها به هدف اعلامشده خود—یعنی بازگرداندن کارخانهها به آمریکا—نرسید، بلکه بار مالی آن مستقیماً به دوش مصرفکنندگان آمریکایی افتاد. مطالعهای از بانک مرکزی آمریکا نشان داد که مصرفکنندگان آمریکایی پس از اعمال تعرفهها، با افزایش قیمت کالاها و کاهش دسترسی به برخی محصولات مواجه شدند.
تعرفهها در اقتصاد جهانیشده
اقتصاد جهانی امروز، مبتنی بر همکاری و زنجیرههای تأمین پیچیده بینالمللی است. در چنین سیستمی، یک قطعه الکترونیکی ممکن است در کشوری طراحی، در کشور دیگری مونتاژ، و در جای دیگری توزیع شود. اعمال تعرفه بر بخشی از این زنجیره، میتواند کل روند تولید را مختل کند.
سیاستهای تعرفهای یکجانبه، نه تنها هزینه نهایی تولید را افزایش میدهند، بلکه منجر به بیثباتی در قواعد بینالمللی تجارت میشوند. سازمان تجارت جهانی (WTO) بارها هشدار داده است که استفاده سیاسی از تعرفهها، روح حاکم بر توافقات بینالمللی را تهدید میکند و میتواند به شروع موجی از اقدامات مشابه از سوی دیگر کشورها منجر شود. در چنین وضعیتی، اصل رقابت منصفانه جای خود را به مسابقهای پرهزینه برای بستن مرزها میدهد.
ترامپ و طرفدارانش تعرفهها را بخشی از سیاست صنعتی نوین آمریکا معرفی میکنند. دولت با اعمال فشار بر واردات، تولید داخلی را تشویق کرده و از صنایع راهبردی مانند فناوری، انرژی و تولید دفاعی حمایت میکند. اما در واقعیت، بسیاری از این تعرفهها بیش از آنکه بر مبنای اهداف اقتصادی وضع شوند، ابزاری برای فشار سیاسی بر رقبای ژئوپولیتیکی و حتی متحدان بودهاند.
نتیجهگیری: داروی موقت یا زهر بلندمدت؟
در نهایت، باید پذیرفت که تعرفهها میتوانند در موارد خاص و با هدفگذاری دقیق، بهعنوان ابزاری موقت برای حمایت از برخی صنایع موثر باشند. اما تعمیم این ابزار بهعنوان راهحل همهجانبه برای مشکلات ساختاری اقتصاد، نه تنها ناکارآمد، بلکه پرهزینه و مخرب است. ادعای ترامپ درباره دارو بودن تعرفهها بیش از آنکه تحلیلی اقتصادی باشد، بازتابی از سیاستزدگی در حوزه تجارت است.
در دنیای بههمپیوسته امروز، استفاده بیرویه از تعرفهها، بیش از آنکه درمانی باشد، خود یک بیماری است که میتواند به رکود، انزوای اقتصادی، و از بین رفتن اعتماد جهانی منجر شود.