تجربه ده ساله قربانی تجاوز جنسی برای احقاق حق خود

همه چیز به سال 2013 برمی گردد، یعنی زمانی که استفانی هیل دانشجوی سال اول مهندسی دانشگاه بریتیش کلمبیا اوکاناگان (UBCO) بود. در این سال بدترین شب زندگی استفانی رقم خورد. او همان زمان تصمیم گرفت با مشاور محل اقامت خود صحبت کند.
اما صحبت با مشاور برای استفانی هیچ فایده ای نداشت، چون آنها به او گفتند که کار از کار گذشته است و آنها نمی توانند کاری برای او انجام دهند و بهتر است به پلیس مراجعه کند. این در حالی است که هیل مجبور بود هر روز سر کلاس در کنار شخصی بنشیند که به او تجاوز کرده بود و با تمام وجود از او متنفر بود.
به همین دلیل استفانی تصمیم گرفت درخواست معافیت از حضور در کلاس را بدهد تا مجبور نشود با او چشم در چشم شود. اما متاسفانه این کار او نیز فایده ای نداشت، چون به او گفته شد که باید مستقیما به استادانش مراجعه کند و وضعیتش را توضیح دهد.
این اتفاق باز هم باعث ناامیدی هر چه بیشتر او شد. به همین دلیل استفانی تصمیم گرفت به پلیس مراجعه کند، اما متاسفانه در آنجا هم چیزی نصیبش نشد. چون در اداره پلیس پرونده او را به دلیل کمبود شواهد رد کردند؛ این در حالی است که با وجود اینکه هفته ها از این اتفاق تلخ می گذشت، اما هنوز آثار کبودی روی ران های استفانی به وضوح دیده می شد.
در نهایت همه چیز دست به دست هم داد و استفانی را مصمم کرد تا یک نبرد 10 ساله را برای دستیابی به عدالت و به رسمیت شناختن حق خود، آغاز کند. بالاخره تلاش های او نتیجه داد و دادگاه حقوق بشر بریتیش کلمبیا در ماه آگوست حکم خود را به نفع استفانی صادر کرد. بر اساس این حکم، دانشگاه به پرداخت 65000 دلار غرامت (به همراه هزینه های جانبی دیگر) به دلیل عدم پاسخگویی مناسب به شکایت جنسی استفانی، محکوم شود.
این پرونده از همان ابتدا با نقایص و مشکلات زیادی همراه بود. چون هیچ گونه مکانیسم مشخصی برای استفانی برای گزارش حمله وجود نداشت و تحقیقات امنیتی محوطه دانشگاه ناقص بود. از طرف دیگر دانشگاه نمی توانست اطمینان حاصل کند که استفانی می تواند بدون دیدن فرد متجاوز، به تحصیل خود ادامه دهد و محیطی امن و بدون تبعیض را تجربه کند.
در ضمن روند رسیدگی به این حمله، نامشخص و گیج کننده بود. اطلاعاتی که به استفانی داده شد ناقص و گاها نادرست بودند. در بسیاری از موارد از او خواسته می شد که خودش برای کسب اطلاعات بیشتر تلاش کند که در بسیاری از موارد برای او غیرممکن بود.
مهم تر از همه، دانشگاه برای رسیدگی به نقض قوانین رفتاری خود که فرآیند تخلفات غیر آکادمیک نامیده می شد، قربانی را در نظر نگرفت و بیشتر بر اثبات گناهکاری یا بی گناهی متهم متمرکز بود.
مشکل این فرآیند، این است که اغلب شهادت شاکی را در نظر نمی گیرد و با او به عنوان یک شاهد رفتار می شود؛ به عبارت دیگر ماجرا از دیدگاه او مورد بررسی قرار نمی گیرد و به تجربیات او چنان توجهی نمی شود.
در ادامه رای دادگاه آمده است: «پاسخ UBCO به گزارش خانم هیل در مورد تجاوز جنسی، باعث شد تاثیرات تجاوز بر او تشدید شده و خانم هیل ناتوان تر و مستاصل تر از قبل شود».
در هنگام رسیدگی به این پرونده، دانشگاه استدلال کرد که این پرونده باید رد شود و آنها مسئول این حمله ادعایی یا پیامدهای آن نیستند، زیرا این اتفاق در خوابگاهی رخ داده است که جزء املاک دانشگاه محسوب نمی شود و به همین دلیل دانشگاه در قبال آن مسئولیتی ندارد. اما دادگاه این درخواست را رد کرد.
بر اساس حکم دادگاه، پس از اینکه هیل به چندین مقام دانشگاه گفت که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، سه سال طول کشید تا دانشگاه پرونده او را به جریان بیندازد.
این روند طولانی باعث وخامت وضعیت روحی و روانی استفانی شد. تصمیم دادگاه به این نکته اشاره می کند که استرس ناشی از زمانبر بودن این فرآیند، باعث بروز مجدد اختلال اضطراب پس از حادثه (PTSD) در استفانی هیل شد و باعث شد او کابوس های شبانه، حملات پانیک، گسستگی روانی و استفراغ های مکرر را تجربه کند.
هیل در این باره گفت: «هر وقت سعی داشتند مرا سرکوب یا ساکت کنند، یا به خواسته ها و سوالات من پاسخ نمی دادند، بیشتر نابود می شدم».
بالاخره تلاش های استفانی هیل باعث شد که دانشگاه UBCO در سال 2017 قوانین مرتبط با سوء رفتار جنسی را تغییر دهد و سیاست جدیدی را در این زمینه در پیش بگیرد.
کارشناسان حقوقی معتقدند که در این پرونده تنها استفانی هیل برنده نشد، بلکه این یک پیروزی بزرگ برای بازماندگان تجاوز جنسی است که مانند استفانی هیل سال ها از دستیابی به حقوق قانونی خود محروم شده اند.
بسیاری از این افراد در محیط تحصیل یا کار تحت تجاوز قرار گرفته اند و به دلیل غلط بودن رویه رسیدگی به این پرونده ها، هیچ گاه به حق و حقوق خود نرسیده اند!