برابری در زمین بازی: جایگاه ورزش زنان در کانادا و مقایسه جهانی

یادداشت هفته به قلم: شاکه آیوازیان – ورزش زنان در سالهای اخیر در کانادا شاهد پیشرفتهای قابل توجهی بوده است، اما هنوز تا تحقق برابری کامل راه درازی در پیش است. از تنیس گرفته تا فوتبال، بسکتبال و هاکی روی یخ، شاهد افزایش مشارکت زنان و سرمایهگذاریهای جدید هستیم. نمونه بارز این روند، همکاری طولانیمدت National Bank کانادا با فدراسیون تنیس کانادا و برنامههایی نظیر Game. Set. Equity. است که سهم بازیکنان زن را از 29 درصد در سال 2021 به 56 درصد در سال 2024 رساند. این رشد سریع نشان میدهد که سیاستگذاری و سرمایهگذاری هدفمند میتواند در کوتاهمدت تأثیر چشمگیری بر حضور زنان در ورزش بگذارد.
شکاف دستمزد؛ چالشی قدیمی اما قابل اصلاح
یکی از مهمترین شاخصهای نابرابری در ورزش، اختلاف دستمزد و مبلغ جوایز بین زنان و مردان است. در تنیس حرفهای، برخی تورنمنتها مانند گرند اسلمها سالهاست که جوایز برابری میپردازند، اما در بسیاری رویدادها این برابری هنوز محقق نشده است. در مسابقات «اوپن بانک ملی کانادا»، جوایز زنان در سال 2023 تنها 32 درصد جوایز مردان بود، اما با اجرای برنامه جدید، این رقم در سال 2024 به 56 درصد رسید و قرار است در سال 2027 به برابری کامل برسد.
در مقایسه، لیگهای حرفهای زنان در آمریکا، بهویژه در فوتبال (NWSL) و بسکتبال (WNBA)، در سالهای اخیر قراردادهای جمعی امضا کردهاند که افزایش قابل توجهی در حقوق پایه، پاداشها و مزایای بازیکنان ایجاد کرده است. برای مثال، قرارداد جدید NWSL در سال 2022 حداقل دستمزد را بیش از دو برابر کرد و مزایایی مانند مرخصی زایمان و حمایتهای پزشکی بلندمدت را فراهم آورد. در اروپا نیز برخی کشورها مانند اسپانیا و انگلستان گامهای مشابهی برداشتهاند؛ فدراسیون فوتبال اسپانیا از 2022 دستمزد تیم ملی زنان را با تیم ملی مردان برابر کرد، هرچند در لیگها هنوز اختلاف زیاد است.
مشارکت ورزشی؛ کانادا در مسیر رشد
طبق آمار Canadian Women & Sport، حدود 48 درصد دختران کانادایی تا سن 17 سالگی ورزش سازمانیافته را ترک میکنند، عمدتاً به دلیل کمبود الگوهای زن موفق، نبود فرصتهای کافی و فضای غیرحمایتی. این نرخ در آمریکا پایینتر است، بخشی به دلیل برنامههای پرقدرت ورزش مدارس و دانشگاهها که با قانون Title IX تضمین شده است. این قانون از سال 1972 موسسات آموزشی را ملزم به ارائه فرصتهای برابر ورزشی برای زنان و مردان کرده و نتیجه آن، نسلهای متوالی از ورزشکاران زن موفق بوده است.
در اروپا، وضعیت متفاوت است. کشورهای شمال اروپا مانند سوئد و نروژ نرخ مشارکت بالای زنان در ورزش را دارند (بیش از 60 درصد در ورزشهای سازمانیافته)، زیرا سیاستهای برابری جنسیتی بخشی جداییناپذیر از سیستم ورزشی آنهاست. در مقابل، برخی کشورهای اروپای شرقی و جنوبی هنوز درگیر چالشهای فرهنگی و ساختاری هستند.
اهمیت حمایت سازمانی و حامیان مالی
سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ، مانند نمونه بانک ملی در کانادا، نقش حیاتی در رشد ورزش زنان دارد. بدون حمایت مالی پایدار، تیمها و رویدادهای ورزشی زنان نمیتوانند رقابتپذیری و جذابیت لازم را برای جلب تماشاگران و رسانهها حفظ کنند. در آمریکا، برندهای ورزشی و شرکتهای فناوری سهم بالایی در حمایت از ورزش زنان دارند؛ برای مثال، قراردادهای اسپانسری WNBA در سال 2023 بیش از 20 درصد رشد داشت. اروپا نیز شاهد ورود حامیان بزرگ به لیگهای فوتبال زنان است، بهخصوص پس از موفقیت جام ملتهای اروپا زنان 2022 که رکورد تماشاگر و بیننده تلویزیونی را شکست.
نقش رسانهها در تغییر معادله
پوشش رسانهای همچنان یکی از موانع اصلی رشد ورزش زنان است. در کانادا، پوشش تلویزیونی ورزش زنان حدود 10 تا 15 درصد کل پوشش ورزشی را تشکیل میدهد، در حالی که در آمریکا این رقم در حال افزایش است و پلتفرمهای پخش آنلاین بخشی از این شکاف را جبران کردهاند. در اروپا، برخی کشورها مانند انگلستان با قراردادهای تلویزیونی لیگ فوتبال زنان، گام بلندی در این حوزه برداشتهاند.
مسیر پیشرو؛ از برابری مالی تا تغییر فرهنگ
برابری در ورزش تنها به معنای تساوی جوایز نیست، بلکه شامل فرصتهای برابر در مربیگری، مدیریت، داوری و نقشهای رهبری نیز میشود. کانادا باید ضمن ادامه سرمایهگذاری مالی، سیاستهایی برای کاهش نرخ ترک ورزش در میان دختران، افزایش مربیان زن، و ایجاد مسیرهای حرفهای پایدار برای ورزشکاران زن تدوین کند. تجربه آمریکا نشان میدهد که قوانین الزامآور میتواند تحولآفرین باشد، و تجربه اروپا ثابت میکند که سیاستهای اجتماعی و فرهنگی حامی زنان، ضامن تداوم موفقیت است.