از جسارت موهای خاکستری تا بازگشت به رنگ، داستان یک زن و نبرد با زمان و آینه

به قلم سارا مایرز
وقتی از دست رنگ کردن موها آزاد شدم، احساس شیک بودن و اعتماد به نفس داشتم؛ زنی با موهای خاکستری – تا روزی که در آینه نگاه کردم و واقعیت را دیدم.
اگر به عکسهای گذشته نگاه کنم، باید بگویم اوج رنگ موی من وقتی بود که پنج ساله بودم؛ آن موقع موهایم با روشناییهای طبیعی آفتاب رنگ شده بود. بعدها موهایم قهوهای تیره شد. یادم نیست لحظهای که اولین موی سفید را دیدم، ولی در اواسط دهه سی زندگی، برای پوشاندن آنها رنگ قهوهای میزدم.
با نگاه به گذشته میبینم کمی عجله کردم. هرچقدر رنگ طبیعی موهایم کمتر میشد، ریشههای خاکستری پررنگتر و متضادتر میشدند و جدال شروع شد. حدود یک ماه بعد از هر بار رنگ کردن، دختر کوچکم از دیدن ریشههای سفید من حسابی ذوق میکرد و به من اشاره میکرد.
بین جلسات شش هفتهای سالن آرایش، مجبور بودم از اسپریها و پودرها استفاده کنم تا ریشهها را مخفی کنم، ولی بافت خشک و رنگ نامناسب همه چیز را لو میداد.
بعد از ده سال رنگ کردن، از این روند خسته شدم و تصمیم گرفتم از قهوهای به خاکستری بروم؛ میخواستم با وقار پیر شوم. زنانی مثل سارا هریس، معاون سردبیر سابق مجله ووگ بریتانیا، که خاکستریهایشان را «صادقانه و غیر متعارف» میدانستند، برای من الهام بخش بودند. حس آزادی داشتم و عضوی از جنبش زنانی شدم که با هشتگهایی مثل #silversisters در این مسیر همراه بودند.
وقتی کرونا آمد و سالنهای زیبایی تعطیل شدند، بسیاری از زنان فرصت یافتند تا بیصدا موهای خاکستریشان را بپذیرند.
اما شش ماه بعد، صبرم تمام شد. شوهرم گفت موهایم مثل کیسه آرد روی سرم است. نمیخواستم مدل موی بلندم را کوتاه کنم و میدانستم خاکستریها باید یک سال دیگر رشد کنند. نیاز به کمک داشتم و به رنگکار سابقم برگشتم.
جلسات چهار ساعته با فویل، دکلره و تونر، موهایم را به خاکستری خاکستری-بلوند تبدیل کرد؛ اما موهایم شروع به وز کردن و خشکی کرد و من مجبور شدم کلی محصولات مغذی بخرم.
سرانجام دوباره گذاشتم خاکستریها رشد کنند، اما برای جبران رنگ پریده پوست و تغییر قیافه، آرایش و لباسهایم را عوض کردم. وقتی صبحها در لباس راحتی بیرون میرفتم، نگران میشدم که ظاهرم بیمزه است. شوهرم عکسی از من در گروه خانوادگی گذاشت و متوجه شدم پشت سرم چقدر سفید و برجسته است.
موهای طبیعی اما با رنگی ملایم چیزی بود که دلم میخواست. آرایشگرم دکلره و سپس رنگی نرم و کاراملی که با هر شستشو کمرنگ میشود، پیشنهاد داد. وقتی موهایم را دیدم، راحت شدم؛ رنگ گرمتر جلوی چهرهام را شادابتر نشان داد.
یکی از همکارانم هم اعتراف کرد که خاکستری شدن موهایش باعث شده احساس دیده نشدن کند و او هم میخواهد رنگ کند. حالا هر ماه به آرایشگاه میروم، ولی فقط یک ساعت طول میکشد؛ یک چهارم زمانی که برای هایلایتهای بلوند مینشستم.
کاش زودتر این کار را کرده بودم.