آیا ازدواج بدون تعهد به بهتر شدن رابطه زوجین کمک می کند؟
به قلم میشل سماریک
به دلیل ناامیدی عمیق از ارتباط و نیاز به فرار از یکنواختی زندگی روزمره، از همسرم خواستم که اجازه دهد با مردان دیگر ارتباط برقرار کنم. فکر میکردم این موضوع میتواند به نفع ازدواجمان باشد؛ این ممکن است عجیب به نظر برسد، زیرا نظرسنجیها نشان میدهند که ۳۲٪ از مردان به روابط بدون تعهد علاقهمند هستند، در حالی که این عدد برای زنان تنها ۱۹٪ است.
تصور میکردم که این اقدام میتواند روح تازهای به زندگی مشترکمان ببخشد. ای کاش میتوانستم بگویم که قبل از پیشنهاد یک ازدواج بدون تعهد، تمام جوانب آن را بررسی کردهام و ای کاش قبل از اینکه برای اولین بار در ۱۵ سال رابطهمان با دیگران نزدیک شویم، قوانینی تعیین کرده بودیم.
اما من آنقدرها هم عاقل نبودم و به طور جدی وارد یک آزمایش پرخطر شدم که تقریبا ازدواجمان را نابود کرد. ازدواج ما به تدریج و در طول بیش از شش سال رو به زوال بود؛ سالها پر از کینه و دوری، سالهایی که بدنهای ما به ندرت یکدیگر را لمس میکردند.
در یک شب هنگام شام، از همسرم خواستم که با ازدواج بدون تعهد موافقت کند و او با اکراه پذیرفت. چند روز بعد، اولین پروفایل دوستیابی آنلاین خود را ایجاد کردم و در یک آخر هفته با چندین مرد ارتباط برقرار کردم.
در یک بعدازظهر، زودتر از محل کارم خارج شدم تا در پارک احساساتی را تجربه کنم که مرا از یک مادر خسته و دلزده به فردی جذاب تبدیل کرده بود. در این زمان، احساس زنده بودن داشتم، اما شوهرم کمتر خوشحال بود و حسادت میکرد.
در این ماههای آزادی جسمی، با مردانی آشنا شدم که هرگز در زندگی عادیام ملاقات نکرده بودم. یکی از آنها مردی بود که برای تعمیر دستگاههای اسپرسو به شهر من آمده بود.
این ملاقاتها به من احساس زندگی میدادند تا اینکه همه چیز ناگهان متوقف شد. با شیوع COVID-19، مدارس و دفاتر بسته شدند و ناگهان دوباره در خانه محبوس شدم.
همسرم و من مانند بسیاری از والدین دیگر روزها را سپری کردیم و با مراقبت از فرزندان و کارهای روزمره ادامه دادیم. سپس با کالین آشنا شدم و اوضاع پیچیدهتر شد؛ ما قبل از شروع پاندمی در یک اپلیکیشن دوستیابی با هم صحبت می کردیم و گفتوگوهایمان به سرعت جدی شد.
به زودی متوجه شدم که روزانه صدها بار برای کالین پیام می فرستم و داستانهایی از دوران کودکیام را با او به اشتراک میگذارم. پس از بحث های پیاپی همسرم بالاخره موافقت کرد که من به صورت حضوری با کالین ملاقات کنم و پس از اولین دیدار عاشق یکدیگر شدیم.
همسرم اجازه داد دو شب در هفته بعد از خواباندن بچهها به دیدن کالین بروم. کالین خود پدر مطلقهای بود و مرا درک میکرد؛ او با لطافتی که سالها دنبالش بودم، مرا در آغوش گرفت.
من انتظار نداشتم عاشق شوم یا بخواهم همسر و فرزندانم را ترک کنم. تنها سه ماه پس از درخواست ازدواج بدون تعهد، در حال جستجوی آپارتمان برای خروج خود بودم. همسرم یک شب با اشک خواست که فرصتی دوباره به زندگی مشترکمان بدهیم.
در نهایت خانوادهام را انتخاب کردم؛ شبی را برای آخرین بار در آپارتمان کالین گذراندم و در راه برگشت گریه کردم. غم فقدان کالین ماهها طول کشید.
اکنون بیش از دو سال گذشته است؛ همسرم و من به تراپی میرویم. آیا یک رابطه بدون تعهد میتواند ازدواج را اصلاح کند؟ تحقیقات نشان میدهد که این بستگی به میزان تعهد و ارتباط بین طرفین دارد.
مشکلات ما حل نشدهاند و اکنون نزدیکتر از هر زمان دیگری به طلاق هستیم. اگرچه تصور میکنم ازدواج بدون تعهد جرقهای برای رابطه ما بود، اما واقعا ما را به نابودی کشاند. نیاز من به دوست داشته شدن بیشتر از آن چیزی است که بتوان با یک اپلیکیشن دوستیابی برآورده کرد.